26 وقف نامه مدرسه سلطان حسینیه یا مدرسه آقا كمال
شرح حال آقا كمال
بحث از اهمیت وقف نامهها به ویژه وقفنامههای مدارس و تأثیر آنها در بازشناسی نهادهای آموزشی عصر صفوی خارج از حوصله این مقدمه است. در اینجا صرفا درباره این وقفنامه و واقف آن اشاراتی خواهیم داشت.
وقفنامه حاضر از وقف نامههای جالبی است كه از اواخر دوره صفوی، كه به حق باید آن را عصر وقف نامید، بر جای مانده است. عامل عمده این موقوفات، طبقه آقایان، یعنی خواجههای «1» وابسته به دربار بودند كه به همین دلیل از ثروت هنگفتی برخوردار میشدند؛ اما از آنجا كه آنان فرزندی نداشتند تا ثروتشان را برای آنان به ارث بگذارند، به اجبار این ثروت را، یا در سفر عتبات و حرمین شریفین خرج میكردند و یا صرف خیرات و مبرات مینمودند. بهترین مصرف آن ایجاد مسجد و تكیه و مدرسه و رباط بود. آنان، پس از ساختن این اماكن، موقوفاتی برای آنها قرار میدادند تا مخارج اماكن مزبور به راحتی تأمین شود. طبعا بدون این موقوفات، این اماكن به سرعت رو به انحلال و اضمحلال میرفت.
یكی از آقایان كه از چهرههای برجسته دوره شاه سلطان حسین (1106- 1135) بوده آقا كمال است. وی صاحب جمع خزانه عامره بوده و به عبارتی وزیر مالیه دولت صفوی محسوب میشده است. میرزا سمعیا درباره شغل مزبور مینویسد:
شغل صاحب جمع خزانه عامره آن است كه صاحب جمع مزبور مقرب الخاقان، و آنچه از نقد وجوهات ممالك محروسه و دار السلطنه اصفهان متعلق به سركار دیوان است، به تحویل صاحب جمع خزانه عامره مقرر بود و هر یك از عمّال و حكام و مباشرین مالیات
______________________________
(1). در این باره در مقدمه وقف نامه نظر آقا توضیحاتی آمد. و نیز بنگرید: مینورسكی، سازمان اداری حكومت صفوی، ص 107
ص: 914
دیوانی، تأخیر در وجوه انفادی خزانه عامره مینمودند، صاحب جمع خزانه به جهت وصول انفادیات خزانه، توابین خود را محصّل و به ولایات فرستاده وجوه تحویلی را وصول و ابواب جمع خود مینمودند. «1»
وی به عنوان نمونه از همین آقا كمال یاد میكند كه چندین سال متوالی این سمت را در اختیار داشته است:
... آقا كمال صاحب جمع به خدمت پادشاه سابق عرض و حاجی مهدی خان (كه نام وی را نیز در همین وقفنامه داریم) معتمد خود را محصّل و هر ساله مومی الیه تمام و كمال وصول و انفاد خزانه عامره مینمود و آنچه انفس اجناس سركار خاصه شریفه است، خواه از جواهر یا اقمشه نفیسه پیشكش، از كتاب و سمور و زربفت و سایر اجناس بسیار تحفه، در خزانه عامره، به تحویل مشار الیه مقرر و صاحب جمع خزانه در نهایت اعتبار و كمال اقتدار و كلیددار خزانه نیز از معتبرین خواجه سرایانست. «2»
بر اساس یكی از احكامی كه شاه درباره موقوفات همین مدرسه آقا كمال صادر كرده، چنین به دست میآید كه وی در سال 1107 منصب صاحب جمعی را عهدهدار شده است.
آقا كمال از شخصیتهای متنفذ دربار بوده است. در واقع، دوره اخیر صفوی را باید دوره نفوذ خواجگان نامید. در همین دوره، از شخصی با نام احمد آقا یاد شده كه یوزباشی غلامان خاصه بوده و او نیز نفوذ زیادی در شاه داشته است. گفته شده است، زمانی احمد آقا آن چنان جرأت یافته كه به وزیر اعظم نیز دشنام داده است. «3» ما در این باره، در مقدمه وقف نامه نظر آقا شرحی آورده و اشعاری از مكافات نامه را نیز كه حكایت از تنفر مردم از خواجگان دارد، نقل كردیم.
این شاعر، درباره نفوذ آقا كمال و احمد آقا بر شاه سلطان حسین میگوید:
ولی حرف فراش آقا كمالبود وحی منزل خلافش محال
اگر احمد آقا شدی مدعینبودی ز انكار حق مانعی «4»
كمال از كمالش به ما شوم شدز ادراكش ادارك معدوم شد «5» به هر روی این خواجه سرایان مورد تنفر اقشاری از مردم بودهاند، به ویژه كه نوعا اصالت
______________________________
(1). میرزا سمیعا، تذكرة الملوك، ص 29. درباره خزانه شاه، كیفیت گردآوری اموال و خزانهدار شاه سلیمان كه آقا كافور نام داشته، بنگرید: شاردن، سفرنامه (چاپ عباسی) ج 6، صص 308- 310
(2). میرزا سمیعا، تذكرة الملوك، ص 29
(3). مینورسكی، سازمان اداری حكومت صفوی، ص 107
(4). مكافات نامه، ابیات 364- 365
(5). مكافات نامه، بیت 396
ص: 915
خانوادگی نیز نداشتند، چنان كه خانواده نیز نداشتند. در برابر، آنان وفادار به دربار بوده و حیاتشان در گرو همین وفاداری بود كه دربار نیز از آن بهرهمند میشد.
آقا كمال با داشتن چنان موقعیتی، تصمیم گرفته است تا مدرسهای بزرگ بسازد، مدرسهای كه به نوعی بتواند مانند مدرسه چهارباغ یا مدرسه مادر شاه باشد؛ گر چه باید توجه داشت كه بر حسب تواریخ موجود در وقفنامه، بنای آن پیش از مدرسه چهارباغ آغاز شده است. وی این مدرسه را بنا كرده و در طول سالهای 1107- 1133 كار وقف رقبات وقفی را انجام داده است. تاریخ اول، قدیمیترین تاریخی است كه در یكی از فرامین شاه درباره موقوفات آقا كمال آمده و تاریخ دوم، آخرین تاریخی است كه در یكی دیگر از فرامین شاه آمده است.
شاید مهمترین سؤالی كه در آغاز به ذهن خطور میكند این باشد كه این مدرسه در كجا قرار داشته و چه سرنوشتی پیدا كرده است. در این باره باید گفت، متأسفانه بر خلاف نظر واقف كه تمام كوشش خود را برای حفظ مدرسه انجام داده و با نوشتن وقف نامهای با این تفصیل و دقت راه را بر هر گونه سود جویی بسته، امروزه هیچ اثری از این مدرسه بر جای نمانده و حتی جای آن نیز مشخص نیست. طبیعی است كه از موقوفات آن نیز خبری در دست نباشد. بر اساس آنچه در وقف آمده است، محل مدرسه «در حوالی و چهار سوق بزرگ عباس آباد اصفهان» قرار داشته است.
از یكی از فرامین شاه كه در حاشیه وقفنامه آمده است چنین بدست میآید كه آقا كمال از سال 1107 ساختن مدرسه را آغاز كرده است. همانطور كه اشاره شد از این مدرسه اثری باقی نمانده و تنها یادی كه از مدرسه در دست است، بقایای قسمتی از كاشیكاری سر در مدرسه است كه در انبار مسجد رحیم خان اصفهان نگهداری میشود. در این باره بهتر است به توضیحات استاد هنرفر توجه كنیم. ایشان ذیل عنوان كتیبه مدرسه آقا كمال خازن از آثار دوره صفویه مینویسد:
روز دوشنبه 18 خرداد 1343 كه باتفاق دوست فاضل آقای سید مصلح الدین مهدوی مشغول تطبیق كتیبههای مسجد رحیم خان بودیم. دو نفر از خادمین مسجد به نام شكر الله و حسن گنجعلی اظهار داشتند كه در انبار مسجد چند كتیبه سنگی خوش خط وجود دارد و ما را به درون انبار راهنمایی كردند. از ملاحظه آثار مزبور معلوم شد كه كتیبه، متعلق به یكی از هفت مدرسه از بناهای عصر صفویه است كه به وسیله آقا كمال خازن خزانه شاه سلطان حسین صفوی بنا شده است. آقایان نامبرده اظهار داشتند كه قطعات كتیبه را در زیر خاكهای انباشته شده یكی از زوایای مسجد یافتهاند و تا این تاریخ شخصا از آنها مراقبت كردهاند. مؤلف با قدردانی از سعی و اهتمام نامبردگان مخصوصا آقای حسن گنجعلی كه
ص: 916
علاوه بر خدمت در مسجد به شغل آموزگاری نیز اشتغال دارد و خط نستعلیق را نیكو مینویسد، در حفظ بقایای یكی از آثار گمنام دوره صفویه، به قرائت و عكس برداری از قطعات موجود كتیبه توفیق یافت و باین ترتیب اثر دیگری بر آثار پراكنده عهد صفویه میافزاید. ظاهرا مصالح بنائی هفت مدرسه در بنای مسجد جدید در اواخر عهد قاجاریه به كار رفته و ضمن حمل این قبیل مصالح به مسجد رحیم خان، كتیبه مزبور هم انتقال یافته و همچنان در این محل بر جای مانده است، از قرار معلوم دو مدرسه از هفت مدرسه در محله مستهلك جنب شاهزاده ابراهیم قرار داشته كه تدریجا به ویرانی گراییده و از مصالح آنها در ساختمان مسجد رحیم خان و شبستان مسجد محله نو (مسجد فشاركی) استفاده شده است.
كتیبه مزبور كه به خط ثلث فرو رفته بر سنگ پارسی و به قلم عبد الرحیم جزایری خطاط معروف شاه سلطان حسین صفوی است، به شرح زیر میباشد:
بسم الله الرحمن الرحیم من فضل الله سبحانه و میامین دولة السلطان الاعظم و بركات خدمة الخاقان الافخم ظلّ الله فی العالم، سید السلاطین، قهرمان الماء و الطین، السلطان بن السلطان ابو المظفر شاه سلطان حسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادر خان لازال بابه مرجعا لأعاظم السلاطین وفّق لبناء هذه المدرسة خادمه الخازن لخزانة عطیاته الممتاز القرب الی حریم سرادقاته آقا كمال جعل الله سعیه مشكورا و اتفق اتمامها فی 1108 كتبه عبد الرحیم؛ عمل محمد طاهر». «1»
نام آقا كمال كه امور مالی دولت صفوی را به طور كامل در اختیار داشته، در برخی از كتیبههای مدرسه چهار باغ نیز آمده است. درباره این مدرسه گفته شده است:
... و مدرسه سلطانی صد و پنجاه حجره دارد در كمال تكلف ساخته شده به سركاری آقا كمال صاحب جمع خزانه عامره «2»
در اشعار اطراف سرسرای مدخل مدرسه چهار باغ كه به خط محمد صالح اصفهانی و مورخ به سال 1119 است، چنین آمده است:
وارث تخت سلیمان خسرو گیتی ستانپادشاه شیعیان، جان جهان سلطان حسین
آن كه از تیغ كجش شد راست كار عالمیآن كه از خلق و كرم بگرفت حدّ مشرقی
شد مقرر تا غلام و خازنش آقا كمالكز كمال عقل و دانش، عقل و دانش راست عین «3» و در اشعار منقوش بر دست اندازهای چوبی غرفههای فوقانی مدخل مدرسه چهار باغ آمده است:
______________________________
(1). هنرفر، لطف الله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، ص 803- 804
(2). خاتون آبادی، وقایع السنین و الاعوام، ص 557
(3). هنرفر، همان، ص 694
ص: 917 به عهد دولت سلطان حسین شاه جوانكه از عدالت او گشت ملك و دین آباد
ز صدق بود چو آقا كمال سركارششدست منزل اهل كمال و استعداد
قلم گرفت و نوشت ازهری بتاریخشبنام مدرسه شه شد از كمال آباد «1» و در اشعار سراسری شمالی مدرسه به خط محمد صالح اصفهانی آمده:
ابر عالمگیر گوهر قطره بحر كرمعالم آرا، آفتاب داد و دین سلطان حسین
یافت چون اتمام این عالی بنا از جود شاهداد چون سركاری آقا كمال زیب و زین «2» وقف نامه حاضر كه در اصل، هم وقف نامه و هم شرح رقباتی است كه هر از چندی واقف، برای مدرسه و مصارف دیگر وقف میكرده، میتواند روشنگر بخشی از مسائل تعلیم و تربیت و نیز تاریخ اقتصادی این دوره باشد.
اطلاعاتی نیز درباره تاریخ خود مدرسه در آن دیده میشود. برای نمونه، در جایی آمده است كه اگر در آمدی اضافی بود، صرف ساختن حجرات فوقانی شود و پس از چندی، در وقف جدید، آمده است كه این حجرات ساخته شده و مبلغی برای هزینههای آن اختصاص یافته است. همچنین از محمد مؤمن به عنوان مدرس مدرسه و از شیخ جلال الدین محمد به عنوان رئیس مدرسه یاد شده است.
این هم افزودنی است كه همه این رقبات وقفی از آن مدرسه نیست؛ روشن است كه در آمد این همه موقوفه بسیار بیش از مصارف یك مدرسه است؛ به همین دلیل در میان مصارف یاد شده، كمك به شیعیان فقیر ساكن عتبات، تأمین هزینه مسافران عتبات، تأمین هزینههای حرم امام رضا علیه السلام و غیره نیز یاد شده است.
در این وقف نامه نیز كه واقف از آقایان است، باز نقش آقایان به مانند وقف نامه پیشین آشكار است. این نیز میتواند به شناخت موقعیت این افراد و ارتباط آنان با یكدیگر در دوره اخیر صفوی كمك كند. افزون بر آقایان، از عتقاء، یعنی بردگان آزاده شده آنان نیز كه موقعیتی یافتهاند- و به خصوص در این میان، از گرگین خان كه در سالهای اخیر صفوی نقش فعالی در ارتش صفوی داشته- یاد شده و امتیازاتی برای آنان در نظر گرفته شده است.
از دیگر اطلاعات حاشیهای كه از این وقف نامه و فرامین شاه درباره آن به دست میآید، آگاهیهای بسیار جالبی است از انواع و اقسام مالیاتهایی كه به اسامی مختلف از مردم ستانده میشده است. در یكی از فرامین شاه، برای ملغی كردن انواع مالیاتهای رسمی و غیر رسمی از رقبات وقفی چنین آمده است: «... و مباشران مهمات دیوانی دار السلطنه مذكوره اصلا و مطلقا به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ جهتی از جهات دخل در مهمات
______________________________
(1). كه این ماده تاریخ میشود سال 1119؛ نك: هنرفر، همان، ص 695
(2). هنرفر، همان، ص 711
ص: 918
محال مزبور ننموده، پیرامون نگردند، و قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند، و از حشو نتیجه اخراجات موضوع و مستثنی دارند و به علت مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و خارج المال اربابی و رعیتی و استصوابیات و عوارضات مسددة الابواب از علفه و علوفه و قیلغا و سیورسات و الام و الاغ و طرح و دستانداز و شكار و پیكار و رسوم داروغگی و رسم المهر و رسم الصدارة و عشر و ده نیم و رسوم میرابی و رسوم سایر عمال و توجیهات خلاف حساب و سرشمار و خانه شمار و سلامی و ساوری و میهمانی و پیشكش و عیدی و نوروزی و هوایی و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و یراق پوشی ایام عاشورا و شاطردوانی و وجوه محترفه و كندلك و مشتلق و اسب چاپار و سایر تكالیف به هر اسم و رسم كه بوده باشد حواله و اطلاقی بر محال مذكوره ننموده و اگر فرضا در وقتی از اوقات حكمی در باب سیور غالات صادر گردد كه فی الجمله تكلیفی در آن باشد، محال مزبوره را از آن تكلیف نیز معاف و مسلّم دانسته، سیور غال مذكور را از سایر سیور غالات مستثنی شمارند».
افزون بر اطلاعات اقتصادی، گهگاه، آگاهیهای قضایی نیز در این وقف نامه دیده میشود. از جمله در فرمانی كه شاه برای بخشودگی مالیات رقبات وقفی صادر كرده، آمده است: و قضایایی كه سانح گردد، سوای خون كه به دیوان اعلی متعلق است، در هر عصری به متصدیان موقوفات مدرسه رفع نمایند.»
در وقف نامه مدرسه آقا كمال یا مدرسه سلطان حسینیه مهر تعدادی از علما و شهادت آنان دیده میشود كه مشهورترین آنها محمد باقر حسینی خاتون آبادی و محمد حسین تبریزی- آخرین ملا باشی عصر سلطنت شاه سلطان حسین- است. علاوه بر اینها نام زین الدین عاملی، محمد شفیع خراسانی و حسین بن حسن گیلانی دیده میشود.
متن وقف نامه
بسم الله الرحمن الرحیم فهرست موقوفات عالیجاه مقرّب الخاقانی، مؤتمن السّلطانی آقائی، مستغنی الالقاب و الاوصافی، آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره- زید اقباله العالی- كه تولیت آنها با بندگان نواب ... گردون قباب اشرف همایون اعلی است و هر كس از سلسله علیّه صفویه كه فرمان فرمای ممالك وسیع المسالك ایران باشد و نظارت آنها مادام الحیات با عالیجاه واقف و بعده با عالیجاه مقرب الخاقانی توفیق آثاری محمود بیك جبّادار باشی كه حال ناظر بیوتات است، و بعد با عالیجاه مقرب الخاقانی محمد ابراهیم
ص: 919
بیك، یوزباشی آقایان است؛ و بعده به هر كس كه به منصب مومی الیه سرافراز باشد. و هرگاه محمود بیك مشار الیه قبل از واقف داعی حق را لبیك اجابت گوید، نظارت بعده از عالیجاه واقف به عالیجاه محمد ابراهیم بیك یوزباشی، و بعده به هر كس كه یوزباشی طرف خسرو آقا بوده باشد، متعلق است؛ و اگر آن منصب به احدی مرجوع نشود، اختیار تعیین ناظر با بندگان اعلی حضرت متولّی است تا آن كه یوزباشی مزبور تعیین شود. و در وقف نامچه ثالثه قید شده كه اگر یوزباشی آقایان طرف خسرو آقا تعیین نشده باشد، جبّاردارباشی اگر از آقایان عظام باشد؛ و اگر جبّادار باشی از آقایان عظام نباشد، امیر آخور باشی اگر از آقایان باشد تا این كه یوزباشی طرف خسرو آقا تعیین شود؛ و اگر تمام مناصب عالیه كه در امر نظارت سر افرازی به آن شرطست است، به احدی داده نشده باشد، اختیار با بندگان اعلی حضرت متولّی است كه هر یك از بندگان را مأذون فرمایند كه به استصواب عالم متوجه باشد تا تعیین یوزباشی آقایان عظام؛ و شرط نمود، كه بعد از واقف، هر كس ناظر باشد به استصواب عالم دینی كه ریاست این طبقه علیّه به او مسلّم باشد و از سایر علما در مجلس اعلی حضرت متولّی مقدّم نشیند و با فقدان وصف مزبور، عالمی كه به افضلیّت اشهر بین الانام باشد، و با اختلاف به مختار به قرعه شرعیّه عمل نمایند و تصدّی آنها را تفویض نموده به رفعت و معالی پناهان حاجی محمد كبیر تاجر اصفهانی و حاجی مهدی خان بیك تابین عالیجاه واقف و حسن بیك اصفهانی كه مادام قابلیت و اهلیّت داشته باشند، به مصلحت یكدیگر به نسق و ضبط و اخذ حاصل آنها اقدام نمایند؛ و اگر یكی از ایشان غایب باشد یا مانعی داشته باشد، نایبی تعیین نماید كه به مصلحت متصدّی حاضر به امور لازمه تصدّی قیام نماید.
و هر گاه بعد از حیات واقف، متصدّیان یا احدی از ایشان را وفات رسد و اولاد ایشان قابلیت نداشته باشد، به كسی كه «عالم» و «ناظر» مصلحت دانند، بعد از عرض به خدمت اعلی حضرت متولّی رجوع نمایند و حسب الاحكام مطاعه لازم الاطاعه مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی موقوفات مزبوره به سیور غال و معافی مدرسه احداثیه واقف موسومه به مدرسه سلطان حسینیه و سركار فیض آثار امام الجن و الانس كه موقوف علیهم این اوقافند، مقرّر و شفقت شده است و مادام امر نظارت با واقف است، حق النظاره را در وجوه خیرات و مبرّات صرف نماید.
دفعه دیگر كه وقف است بر مدرسه احداثیه عالیجاه واقف واقعه در حوالی چهارسوق بزرگ عباس آباد اصفهان موسومه به مدرسه سلطان حسینیه و بر مصالح آن، و مصارف آن را بر این نحو مقرّر شده كه اوّلا مؤونات زراعات و خرج قنوات و تعمیر عمارات و مستغّلات و تعمیرات مدرسه مزبوره و روشنایی مسجد و راهروها و متوضّاهای مدرسه و
ص: 920
فرش مسجد و دو مدرس و شبستان و فرش حجرات، هر گاه احتیاج شود، و قیمت دلو و ریسمان و چرخ جهت آب كشیدن از حاصل آنها وضع شود و از بقیه آن به حق التولیه و یك عشر به حق النظاره ناظر و عالم بعد از واقف بالمناصفه و نصف عشر به حقّ التصدی تصرّف نمایند و از بقیه حاصل و مداخله هر ساله پانزده تومان به حق التدریس و هر یوم سه هزار و هفتصد دینار به وظیفه طلبه مدرسه كه حین الوقف سی و هفت نفر بودهاند و چهار تومان به خدّام و دو تومان به مؤذّن به شرطی كه به كار خود قیام نماید، بدهند و در هر شب جمعه یك هزار و پانصد دینار به طلبه مدرسه مذكور بدهند كه یك ختم قرآن مجید نموده، ثواب آن را به روح كثیر الفتوح نوّاب طوبی آشیان قدس مكان- نوّر اللّه مرقده- قربت نمایند و در اوقات متبرّكه مفصّله ذیل:
لیلة العیدین، لیلة العرفه، لیلة [و] یوم عید الغدیر، لیلة [و] یوم المباهله، لیلة [و] یوم مولود النبی صلی الله علیه و آله، لیلة [و] یوم التاسع شهر ربیع الاول، لیلة الاولی من رجب المرجب، لیلة الرغائب، لیلة النصف منه، لیلة المبعث، لیلة النصف من شعبان، لیلالی افراد ثلاثة شهر رمضان، لیلة الاربعین.
هر شب، شش قاب طعام كه عبارت از شش من برنج به وزن تبریز و گوشت به وزن مزبور و روغن با سایر اسباب باشد طبخ، و طعام طلبه و خدمه مدرسه مذكوره نمایند و ثواب آن را به روح نواب و طوبی آشیان قدس مكان قربت نموده؛ و اگر از مداخل موقوفات بعد از مصارف مذكوره چیزی اضافه بماند، در مرتبه فوقانیه مدرسه مزبوره به قدری كه مدرّس و ناظر مصلحت دانند، بعد از عرض به خدمت بندگان متولّی، حجرات بسازند و اضافه را به سكنه حجرات فوقانیه بدهند و آنچه از آن اضافه باشد، بر وظیفه مدرّس و اهل مدرسه اضافه نمایند.
قریه مروق سمیرم فارس كه حیدر آباد نیز گفته میشود، با اراضی و صحاری و قنوات و دهكده و حمام و قلعه و طاحونه و غیر ذلك مفصّله ذیل: قنات سركاه مشهوره به باش كهریز، قنات موسوم به كمال آباد، قنات موسوم به دولت آباد، رشته قنات موسوم به حیدر آباد، رشته قنات رفیع آباد، رشته قنات بكوكجه دره، رشته قنات سلطان آباد، رشته قنات حاجی آباد، رشته قنات سیاه كل، رشته جدول رباط آب رودخانه بالتمام، رشته چشمه سبز میدان بالتمام، حمام، قلعه، طاحونه، دهكده بالتمام.
قریه معموره گندمان ناحیه كیاروار و مزدج اصفهان با اراضی و صحاری و حمام و باغات و قنوات ثلاثه ذیل و مجاری و خان معین احداثی عالیجاه واقف، قنات مشهوره به قنات معموره، رشته قنات موسومه به كمال آباد احداثی عالیجاه واقف، رشته
ص: 921
قنات سنگ سفید احداثی عالیجاه مشار الیه بالتمام.
قریه موسومه به كمال آباد من محال سمیرم به قرب مباركه لنجان اصفهان با توابع شرعیه از اراضی و صحاری و قنوات و مجاری و قلعه و حمام و حصار و غیر ذلك بالتمام.
مزرعه عباس آباد گندمان با اراضی و صحاری و قنوات و مجاری و انهار و جداول و دهكده و قلعه و غیر ذلك سیمّا اراضی مزرعه صفی آباد متصله به آن كه از آب رودخانه چیغاخور شرب میشود بالتمام.
مزرعه علی آباد متصله به كمال آباد مزبور با اراضی و صحاری و قنوات و مجاری و قلعه و حصار و خیابان و اشجار مغروسه در خیابان و حریم و غیر ذلك قدیما و جدیدا، داخلا و خارجا، دایرا و بایرا بالتمام.
مزرعه گاری من مزارع جی اصفهان با اراضی و صحاری و قنوات و مجاری و قلعه و بازارچه و غیر ذلك سیمّا قنات موسومه به فیض آباد و اراضی تابعه بالتمام.
بازارگاه واقعه در خارج سید احمدیان اصفهان كه حین الوقف بیست و یك باب و ثانی الحال بیست و شش باب شده، با افزار و انكار [؟] كه نزد مستأجران است: دكان حدّادی، دكان نعلبندی، علافی، عصاری با سنگ آسیاب، ندافی، صباغی با تغار، طباخی با پس دكان، قنادیگری، علاقهبندی، روّاسی با پس دكان، سفیدگری، پالان دوزی، خبازی با زیر زمین، خراطی با زیر زمین، فواكهی با زیرزمین، بقالی با زیر زمین عطاری با زیر زمین، حلاجی، رزازی با زیر زمین، مصب اتوگری، زرگری، مطب حكیم، تنباكو فروشی با زیر زمین، شمّاعی، قصابی، كبابی بالتمام، دكاكین متصله به مدرسه مباركه سلطان حسینیه احداثیه عالیجاه واقف موفق مشار الیه هشت باب اصل دكاكین ... باب، انبار، انبار خبازی یك باب بالتمام.
محوطه مشتمله بر آیینه تحتانیه و فوقانیه و فضای مربوط به آن واقعه در كنار زاینده رود اصفهان جنب منزل مرحوم میرزا ابو الحسن مستوفی الممالك سابق كه به جهت انبار محصولات موقوفات ساخته و انبارداری را به محمد قلی بیك عتیق كوچك مرجوع و چنین قرار دادیم كه امامقلی بیك عتیق دیگر تا هنگام قابلیت محمد قلی بیك نائب او باشد و هر گاه محمد قلی بیك قابلیت نداشته باشد، امام قلی بیك بالاصاله انباردار باشد، و بعد از ایشان هر یك از عتقای دیگر او كه امانت و دیانت و شایستگی امر مزبور داشته باشند؛ و با تعدد در اوصاف، به قرعه عمل شود و بعد از وفات عتقاء ... هر یك از اولاد ذكور ایشان و اولاد اولاد ذكور ایشان و هكذا كه شایستگی داشته باشد. با تعدد در وصف مختار به قرعه و با عدم اتصاف ایشان و اولاد ایشان به
ص: 922
وصف مزبوره یا انقراض ایشان و اولاد ایشان ناظر و عالم به كسی كه شایستگی داشته باشد رجوع نمایند بالتمام.
مزرعه فیض آباد مشهوره به كشكول از مزارع برخوار از بلوكات تسعه دار السلطنه اصفهان با توابع شرعیه كه آب آن تا حال جاری نشده است.
مسعود آباد برخوار اصفهان كه قنات دولت آباد از جمله قنوات فیض آباد مشهور به دهچی در اراضی آن شرب میشود و قنات آن به اراضی خیر آباد بر خوار جاری است بالتمام.
دفعه دیگر كه تولیت نظارت و استصواب عالم و تصدّی آن به دستور دفعه اولی و حق التولیه و حق النظاره ناظر و عالم و حق التصدی آن به نحوی است كه در دفعه اولی مكتوب شده، برین نهج است كه بعد از اخراجات تنقیه قنوات و مؤونات زراعات و سایر اموری كه مصلحت وقف در آن باشد و سبب آبادی و نما و زیادتی محصول شود و تعمیر عمارات حصص موقوفه كه ساخته شده یا بعد از این ساخته شود و تعمیر و روشنایی مسجد و حمامی كه در قریه كمال آباد ساخته شده و حمام و مسجدی كه در اشرف آباد و خیر آباد ساخته شود و درب و بوریای آنها و سه تومان به مؤذّنی دهند كه در مسجد مزبور به امر مؤذّنی و خادمی قیام نماید و همچنین به نحو مسطور در مسجدی كه در اشرف آباد و خیر آباد ساخته شود و بعد هر ساله واقف موفق مادام حیاته، مبلغ بیست تومان از حاصل این وقف را در وجوه خیرات و مبرّات مصروف دارد و بعد وفاته، به امر متولّی هر عصر و مدخلیت عالم و ناظر آن عصر، بیست تومان مزبور را هر ساله به جمعی از صلحا و اتقیای سكنه مدرسه مزبوره كه خاطر از قرائت و دیانت ایشان جمع باشد، بدهند كه در تمام سال دویست ختم كلام ملك علام [در]
شهر رجب المرجب یك ختم، شهر شعبان المعظم یك ختم، شهر رمضان المبارك یك ختم، شهور تسعه بقیه سال ... ختم.
از قرار ختمی یكهزار دینار بدین موجب نموده، ثواب آن را به روح عالیجاه واقف تبرّع نمایند، و چهار صد من گندم به وزن سابق اصفهان، به جهت حمامی قریه مذكوره كه حمام را پاكیزه نگاه دارد، تعیین نمایند و مثل آن به جهت حمامی كه در اشرف آباد و خیر آباد ساخته شود؛ و هفت تومان تبریزی به جهت طالب علمی كه قدری علم فقه داند و در كمال آباد به اجرای عقود شرعیّه و تعلیم امور واجبه و تعلیم اطفال ایشان قیام نماید و در تغسیل و تكفین مؤمنین مطلع باشد و همچنین در اشرف آباد و خیر آباد؛ و مبلغ بیست تومان در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره صرف مراسم تعزیه نمایند و دو نفر خادم دیگر به جهت مدرسه مزبوره تعیین نمایند و تتمه حاصل و منافع را با آنچه از حاصل وقف سابق باشد، به
ص: 923
ازای هر حجره از حجرات مدرسه مزبوره، یومی یكصد دینار و رئیس را دویست دینار بدهند، و حق التدریس به ضمیمه آنچه سابق بود تا بیست تومان داده شود و آنچه باقی بماند، منوط به رأی اشرف اعلی حضرت متولّی و عالم و ناظر صرف مرمت تعمیرات مدرسه و تجدید فروش و وظیفه طلبه سكنه و روشنایی آنجا به هر نحوی كه رأی ایشان قرار گیرد، به عمل آورند؛ خواه به كل این وجوه و خواه به بعض آن؛ و اگر چنانچه متولّی و ناظر و عالم مصلحت دانند كه وجه باقی مخصوص تعمیرات و تجدید فروش و روشنایی متوضّاها و راهروها و پلهكانها و قیمت دلو و چرخ و ریسمان مدرسه شوند، مختارند.
قریه كمال آباد برخوار مشهوره به كنجار كه در آن حمام و مسجد و آب انبار فی سبیل الله ساخته شده است. اراضی علیا كه آب گرگاب و باینجه و اله آباد و جلال آباد و احمد آباد و رحمت آباد و ... زراعت میشود، مع طاحونه ... و دهكده و خیابان و اشجار و غیرها. اراضی سفلی كه قنات كمال آباد مخصوص آن است مع قلعه و دكاكین و دو برج و حمام و دو باغ و خیابان و اشجار و ... و غیرها، سیمّا قنات بایره اشرف آباد بالتمام.
مزرعه اشرف آباد برخوار با توابع شرعیه، سیمّا قنات اشرف آباد و قنات كمال آباد و قنات علیا آباد و باغات و طاحونه و غیر ذلك كه قدری از آب قنات آن به اراضی گرگاب و باینجه شرب میشود.
مزرعه خیر آباد برخوار با اراضی و غیر ذلك سیمّا قنات خیر آباد و مسعود آباد و باغات و خیابان و اشجار مغروسه و برج و حمام و قلعه كه حمام و آب انبار و مسجد در آن فی سبیل الله و فی سبیل الخیر ساخته شده بالتمام.
خان آقانور واقع در شارع مورچه خورت برخوار اصفهان با توابع شرعیه كه از كرایه دكان آن تعمیرات ضروریه آن به عمل آید و آنچه باقی بماند به دستور فوق مصروف گردد بالتمام.
دفعه دیگر كه وقف است بر طلبه سكنه مدرسه مذكوره و مصالح و متعلقات آن و بر سكنه و متوطّنین نجف اشرف و كربلای معلّی و بلاد كاظمین علیهما السلام و بر زوار عتبات عالیات از سادات عظام و طلبه كرام و صلحای ذوی الاحترام كه از فرقه ناجیه اثنی عشریه و در آن اماكن مشرّفه ساكن بوده و به جای دیگر نقل ننموده باشند و به صفت استحقاق و فقر موصوف باشند و تولیت و نظارت و استصواب عالم و تصدّی به دستور مسطور در دفعه اولی و ثانیه و حق التولیه یك عشر و حق النظاره عالم و ناظر یك عشر بالمناصفه و حق التّصدی یك عشر بالمساوات است.
و مصارف این وقف به این نحو شرط و قرار شده كه هر ساله، اوّلا اخراجات و مؤونات موقوفات از خرج قنوات و تعمیر عمارات و مایحتاج الیه انتفاعات و موقوف علیه زیادتی
ص: 924
ریع و تكثیر زراعات و غیر ذلك و مرمّت و تعمیرات مدرسه مزبوره و تجدید فروش و روشنائی متوضّاها و راهروهای تحتانیه و فوقانیه و دلو و ریسمان و جاروب و سایر ضرویات مدرسه مذكوره را اگر وجهی كه از حاصل موقوفات مرقومه در دو وقفنامچه سابقه جهت آنها تعیین نموده است، وفا به اخراجات و ضروریات آنها نكند، از حاصل این موقوفات بر سبیل تتمه، كما ینبغی و یلیق، عمل آید و همچنین هر گاه حاصل موقوفات مكتوبه در وقفنامچتین سابقتین وفا نكند به وظیفه طلبه سكنه و حق التدریس به نهجی كه در آنها تعیین شده است، از حاصل این موقوفات تتمه آنها داده شود و سوای آنچه در دفعتین سابقتین به جهت مصارف مدرسه مذكوره تعیین نموده است، از حاصل این موقوفات هر ساله، دو تومان به جهت یك نفر مؤذّن دیگر مقرر نمود كه به اتقاق یك نفر مؤذّنی كه سابقا تعیین شده و در مدرسه مزبوره در اوقات صلوات به وظایف اذان و لوازم آن اشتغال نمایند و چون حجرات فوقانی به مساعدت توفیقات ربانی ساخته شده و حال به انضمام حجرات تحتانی شصت حجره مسكون است، از حاصل این موقوفات و موقوفات مكتوبه در دو وققنامچه سابقه، هر یوم دویست دینار به رئیس مدرسه و هر یوم پنج هزار و نهصد دینار به سایر طلبه داده شود؛ و در هر شب جمعه از حاصل این موقوفات، سوای یك ختمی كه در دفعه اولی به جهت روح نواب طوبی آشیان قدس مكان مقرّر شده، یك هزار و پانصد دینار به سكنه طلبه مدرسه مزبوره داده شود كه یك ختم قرآن مجید نموده، ثواب آن را به روح كثیر الفتوح، قربت نمایند و همچنین از حاصل این وقف، سوی شش قاب طعام مرقومه در دفعه اولی، شش قاب طعام دیگر در هر شب از لیالی و ایام متبركه مفصّله آن، جهت طلبه سكنه و خدّام مدرسه مزبوره كه مجموع دوازده قاب بوده باشد، طبخ نمایند؛ و آنچه از حاصل موقوفات مزبوره از مصارف و حق التولیه و حق النظاره عالم و ناظر و حق التّصدی باقی بماند، برده، سهم نموده، سه سهم را به جمعی كه در نجف اشرف سكنا داشته باشند و به جای دیگر نقل نكرده و به صفت استحقاق و فقر موصوف و از فرقه ناجیه امامیه اثنی عشریه باشند، نصف به سادات و علویات بیشوهر و ایتام سادات و نصف به غیر سادات از صلحا و بیوه زنان و ایتام آنجا و سه سهم دیگر را به جمعی كه در كربلای معلّی ساكن باشند به تفصیل و شروط سكّان نجف اشرف، و دو سهم دیگر به جمعی كه در بلده مباركه كاظمین علیهما السلام ساكن باشند، به شروط و تفصیل سكنه نجف اشرف، عاید سازند؛ و تعیین قدر اعطا به هر یك، منوط به رأی بندگان متولّی و عالم و ناظر است كه به هر نحو مصلحت دانند، عمل نمایند و یك سهم دیگر را به زوّار عتبات عالیات از قرار هر یك نفر پنج هزار دینار بدهند و اگر در سالی آن قدر زوّار نروند كه مجموع یك سهم به ایشان داده شود، آنچه از رسد زوّار باقی بماند، ضمیمه هشت سهم حصّه سكنه اماكن
ص: 925
مشرّفه نمایند و یك سهم بقیه را در وجه متصدّیان بالمساوات به علاوه یك عشر مذكور فوق رسانند.
مزرعه موسومه به فیض آباد مشهوره به دهچی از مزارع مورچه خورت برخوار اصفهان با اراضی و صحاری و مجاری و باغات و قلاع و خیابانها و اشجار نابته در خیابانها و در حرایم آن جا كه اراضی آن به آب قنات موسومه به فیض آباد و به قنات موسومه به دهچی شرب میشود، و قنات دیگر آن كه موسوم به دولت آباد است، به مزرعه مسعود آباد مزبور شرب میشود بالتمام.
قریه محدثه عالیجاه واقف موسومه به مؤمن آباد با اراضی تابعه آن كه آب آن به مزرعه فیض آباد مشهوره به دهچی مذكوره قبل، شرب میشود و به این اعتبار در وقف نامچه ذكر آن نشده است. قنات بایره كه پود آن در جنب كمال آباد است و قنات آن از روی قنات جز آباد و جلا ساباد و زمین امیر آباد میگذرد و در پیش طاحونه گرگاب نزدیك قنات كمال آباد است. و علامت دهكده و قلعه و باغات بایره دارد و موسوم به بهرام آباد بوده و در وقف نامچه قریه مستحدثه واقف نوشته شده بالتمام.
قنات و مجری المیاه موسومه به گرگاب كه آب آن به اراضی كمال آباد و غیره وقفی عالیجاه واقف شرب میشود بالتمام.
قریه مستحدثه عالیجاه واقف متصله به اراضی خیر آباد برخوار كه آب آن به اراضی كمال آباد مزبور شرب میشود بالتمام.
قنات و مجری المیاه موسومه به باینچه كه آب آن به كمال آباد مزبور شرب میشود.
مزرعه رحمت آباد كه رحیم آباد نیز گفته میشود، محدود به رودخانه سهر [؟] و به قلعه خرم آباد و به قنات احمد آباد و به اراضی مسعود آباد و به اراضی و صحاری و قنات و مجاری و دهكده و ابنیه و عمارات و باغات و قلاع و اشجار و اعیانات و غیرها بالتمام. طاحونتین معینتین كه یكی از آنها به آب گرگاب و دیگری به آب اشرف آباد دایر است، هر یك با آلات و ادوات حدیدیه و مجریه و خشبیه و غیر ذلك بالتمام.
دفعه دیگر كه وقف است بر كافّه مؤمنین و متردّدین و عامه مسافرین و عابرین كه به قدری كه متردّدان و مسافران در رباط منزل مینمایند هر كس وارد شود، در آن منزل نماید و تولیت و نظارت و استصواب عالم و تصدّی آن به دستور مسطور است و مصرف آن به این نحو است كه مال الاجاره دكّان رباط صرف تعمیر ضروری آن و ملحقات آن شود، به نحوی كه همیشه به حلیه آبادی و معموری بوده، متردّدان از آن منتفع شوند و وجه اجاره دكان اگر از تعمیر ضروری رباط زیاده باشد، آن زیاده را در مصارف موقوفات مكتوبه در تحت دفعه
ص: 926
ثالثه صرف شود و مال الاجاره دكان را زیاده از قدری كه گنجایش داشته باشد، نگیرند و قدغن نمایند كه مستأجر، اجناس را به قیمت زیاد تحمیل متردّدان ننماید و همیشه حجرهها و عرصه و طویلهها را پاكیزه و معمور نگاه دارند.
رباط مستحدثه عالیجاه واقف موفق مشار الیه واقعه در قریه خیر آباد بر خوار با توابع شرعیه بالتمام. رباط محدثه عالیجاه واقف واقعه در اراضی سنگ سفید حوالی قریه معموره گندمان با توابع شرعیه بالتمام. رباطین مزبورین در آخر وقف نامجات اربعه نوشته شده، ایضا وقف مخلّد شرعی نمود عالیجاه واقف مشار الیه تمامی رباط واقع در اراضی عشق آباد ماربین معروف به رباط انوشیروان را به نهجی كه در وقف رباطین متن مسطور است و صیغه كرده و به تصرف وقف داده است.
دفعه دیگر كه وقف است بر تعمیرات و فروش عمارات سركار فیض آثار آستانه متبركه و روضه منوره مطهّره امام الإنس و الجانّ المفترض طاعته و بقواطع البرهانها [؟] خلیفة الله فی أرضه، و أمینه علی فرضه و ندبه؛ و تولیت و نظارت و استصواب عالم و تصدّی آن به تفصیلی است كه آنفا مذكور شد؛ و مصرف آن به این نحو است كه هر ساله آنچه از حاصل آن بعد از وضع مایحتاج زراعات و موقوف علیه زیادتی ریع و تكثیر انتفاعات و خرج قنوات و سایر ضروریات و مؤونات به عمل آید، یك عشر به حق التولیه مخصوص اعلی حضرت متولّی و یك عشر مخصوص عالم و ناظر و یك عشر به حق التصّدی متصدیون مشترك بوده باشد و هفت عشر باقی را گماشته بندگان متولّی و عالم و ناظر اوّلا صرف تعمیرات ضروریه قبّه مباركه حضرت و دار الحفاظ و سایر عمارات متّصله به قبّه مباركه و آنچه از تعمیرات ضروریه زیاد آید؛ ثانیا صرف فروش ضروریه چیزی باقی بماند، علاوه اطعام مقرری هر روزه سركار فیض آثار نمایند، و هفت عشر مزبور را به این نحو به مصرف رسانند كه در اصفهان تسلیم تجار معتبر و چتی به اسم تجار مشهد مقدس باز یافت نمایند و چتی را مصحوب زوّار معتبر، به مشهد مقدّس نزد احدی از آقایان معتبر كه در مشهد مقدس سكنا داشته باشد، فرستاده مقرر دارند كه آن آقا وجه آن را بازیافت و خود به ترتیبی كه مذكور شد، در تعمیرات و فروش و اطعام الاول فالاول صرف نمایند و اگر از آقایان احدی در آن جا سكنا نداشته باشد، به عهده شخص معتبر دین داری مقرر دارند كه او خود به خدمت مزبور قیام نماید و وجه مزبور را به گماشتگان متولّی و ناظر سركار فیض آثار ندهند و به این اعتماد ننمایند كه گماشتگان ایشان به مصرف میرسانند و متولّی و ناظر سركار فیض آثار را به هیچ وجه من الوجوه در وقف مزبور در مصرف رسانیدن حاصل آن تمكین ننمایند.
ص: 927
مزرعه محمد آباد بسطام مشتمله بر چهار رشته قنات یكی موسومه به كودینان و دیگری به كلوی و دیگری به دن زنو [؟] و دیگری به دو تپه محدوده، شرقیا به اراضی قنات جاریه خوزیان كه رودخانه از جانب شرقی قبرستان خوزیان كشیده و منتهی شده به سیاه آب رودخانه مزبوره، واسطه میانه مزرعه مزبوره و اراضی خوزیان است، و غربیا به اراضی موات متّصله به شارع قریه ده ملّا، و شمالیا به جبل، و جنوبیا به اراضی مزرعه بیجن آور و رودخانه سیاه آب با كافّه ملحقات از اراضی دایره و بایره و مجاری و انهار و جداول و شرب مشارب و اعیانات و عمارات شش دانگ و غیر ذلك بالتمام.
مزرعه دایره مشهوره به مزرعه تقی آباد واقفه در بلوك قهپایه ولایت بسطام با توابع شرعیه از اراضی و صحاری و اوشات معموره و غیر معموره و قنوات و انهار و مجاری دایره و بایره و باغات و حصار و دهكده و جدران و اشجار و كروم و سایر ما یتعلق به شرعا و قدیما و جدیدا، داخلا و خارجا، سمّی ام لم یسّم و ذكر فیه او لم یذكر.
مزرعه مزبور، در آخر وقف نامجات اربعه نوشته شده، لیكن چون موافق است با مزرعه محمد آباد در جمیع مصارف و قیود و خصوصیات، لهذا در این فهرست با وقف محمد آباد قلمی گردید.
دفعه دیگر كه وقف است و تولیت و نظارت و استصواب عالم و تصدّی آن به نهجی است كه در دفعه اولی و ثانیه نوشته شده و درباره متصدیّون چنین قرار داده كه اگر در ایام حیات واقف، ایشان یا احدی از ایشان را وفات رسد، خود را از احوال اولاد ذكور ایشان استفسار نموده و با اتصاف به دیانت و امانت به او رجوع نماید، و الّا به هر كس دیگر كه مناسب داند مفوّض دارد؛ و بعد از واقف، ناظر به استصواب عالم، بعد از عرض به خدمت بندگان اعلی حضرت متولّی، به هر كس كه متّصف به امانت و دیانت و راستی و وقوف و كاردانی باشد، به او رجوع نماید؛ لكن باید كه از اولاد ذكور متصدیون استفسار نماید و چنانچه اولاد ذكور ایشان قابلیّت داشته باشند، ایشان را مقدّم دارد و متصدیون خدمات جزو خود را به هر یك از عتقای واقف كه قابلیّت داشته باشند، رجوع نمایند.
و همچنین در متن عقد وقف قرار داده كه نجابت و رفعت و معالی پناه حاجی محمد رحیم ولد حاجی ابو العلا به امر نویسندگی و سر رشته داد و ستد و جمع و خرج محصولات و اخراجات قنوات و تعمیرات مدرسه مزبوره و عمارات این وقف و موقوفات سابقه و لاحقه مكتوبه در وقف نامجات متلاصقه، مادام به وصف دیانت و امانت و راست قلمی متصف باشد، قیام نماید؛ و بعد از وفات او، عالیجاه واقف مادام الحیات بدون مدخلیّت غیر به هر یك از اولاد و برادران و اولاد ایشان كه متّصف به صفات مذكوره باشند، رجوع نماید، و اگر از ایشان چنین كسی نباشد، به دیگری كه متصف به صفات مذكوره
ص: 928
باشد، رجوع خواهد نمود. و بعد از واقف، ناظر هر عصر، به استصواب عالم آن عصر، به اولاد و برادران حاجی رحیم مزبور و اولاد ایشان، اگر متصف به صفات مزبوره باشند، و الا به هر كس كه قابلیت داشته باشد، بعد از عرض به خدمت اعلی حضرت متولّی، رجوع نمایند تا سر رشته بر داد و ستد و باقی و فاضل متصدیون و تحویلداران و حاصل و مداخل و مخارج موقوفات و سایر امور متعلقه به این وقف و موقوفات سابقه و لاحقه كه نویسندگی در كار داشته باشد، به لوازم آن قیام نماید.
و مصارف این وقف را در متن عقد وقف مزبور چنین قرار داده كه هر ساله از حاصل آن، اوّلا اخراجات قنوات و تعمیرات و عمارات و مؤونات زراعات این وقف كه هر آینه در توفیر محصولات و تكثیر انتفاعات مدخلیت داشته باشد، كرده شود و اخراجات موقوفات سابقه و لاحقه اگر نعوذ بالله مداخل آنها وفا به مخارج نكند و اخراجات و تعمیرات مدرسه مزبوره هر گاه محتاج به تعمیر زیادی شود كه از مداخل موقوفات سابقه تدارك آن حسب الواقع نشود، بر سبیل تتمه از حاصل این وقف صرف آن شود و آنچه از اخراجات مزبوره باقی بماند، یك عشر آن به حق التولیه مخصوص بندگان اعلی حضرت متولّی و یك عشر دیگر را مادام الحیات، واقف در وجوه خیرات و مبرّات صرف نماید و بعد از واقف، یك عشر مزبور به جهت ناظر و عالم بالمناصفه و یك عشر دیگر به حق التصدی متصدیون بالمساوات بوده باشد و از هفت عشر بقیه، هر ساله دوازده تومان تبریزی مواجب در وجه نویسنده سركار این وقف و موقوفات سابقه و لاحقه رسانند و هر ساله شش هزار من غلّه بالمناصفه به وزن شاه در وجه مقرری رفعت و معالی پناهان امام قلی بیك و حاجی محمد علی بیك و الله ویردی بیك بزرگ و علیرضا بیك و محمد قلی بیك كوچك و الله ویردی بیك كوچك گرجی كه سابقا گرگین نام داشته، عتقای سته عالیجاه واقف هر یك یكهزار من داده شود، و رسد هر یك از عتقای ستّه بعد از فوت او فیما بین اولاد او و اولاد اولاد او و هكذا للذّكر مثل حظّ الانثیین منقسم شود، به شرط تقدم بطن سابق بر بطن لاحق؛ و اگر ولد نداشته باشد، رسد او به سایر جماعت مزبوره كه در آن مرتبه باشند، به دستور مسطور داده شود. و در ماده اولاد اناث ایشان چنین شرط نموده قرار داد كه مادام به حباله زوجیت احدی در نیامده باشند یا آن كه شوهری از آن سلسله كرده باشند، رسد به ایشان داده شود و اگر به غیر آن سلسله شوهر كند، از ایشان مقطوع و علاوه سایر آن سلسله كه در آن مرتبه باشند، نمایند. و اگر شوهری كه از غیر آن سلسله باشد فوت شود، باز رسد به او داده شود و چون احدی از ایشان وفات یابد و فرزندی نداشته باشد، رسد او علاوه سایر موجودین در آن مرتبه شود و اگر سلسله عتقای سته و اولاد ایشان منقرض شوند، مجموع حصّه ایشان منضم به سایر محصولات وقف مزبور و در سایر مصارف آن مصروف گردد.
ص: 929
و هر ساله در روز عید مولود حضرت امیر المؤمنین و امام المتقین، دوازده قاب طعام به آنان و افشره و غلیان و قهوه و لوازم آن در مدرسه مزبوره طبخ نمایند و عالم مشار الیه جمعی از علما و فضلا و اعیان و اكابر را كه مناسب داند، در آن روز حاضر ساخته مضمون وقفنامجات سابقه و حال و لاحقه را در حضور ایشان خواند؛ همگی را بر مضامین آنها مطلع سازد تا از حاضرین به غایبین رسیده، دائما در السنه و افواه امر موقوفات مزبوره شایع و دایر و متواتر گردیده، از شوایب تغییر و تبدیل و اندراس مصون و محروس باشد و بقیّه را منضم به محصولات موقوفات سابقه در مصارف حق التدریس و وظیفه رئیس و سایر طلبه و خدّام و مؤذّن و وجه ختم كلام اللّه مجید ربانی و اخراجات تعزیه و اطعام مقرّری و فروش و روشنایی مسجد و مدرس و شبستان و متوضّاها و پلّه كانها و چرخ و دلو و ریسمان جهت آب كشیدن و سایر مصارف مدرسه مباركه سلطان حسینیه مزبوره صرف نمایند و آنچه از آنها اضافه بماند، بر ده سهم نموده، سه سهم را به سادات و علویات و ایتام نجف اشرف و سه سهم را به سادات و علویات و ایتام كربلای معلّی و دو سهم به سادات و علویات و ایتام قصبه طیّبه كاظمین علیهما السلام به شرح و تفصیل و شروطی كه در دفعه متقدمه ذكر شده، و دو سهم بقیّه را به زوّار عتبات عالیات منوط به رأی عالم و ناظر بدهند؛ لكن باید به هر كس زیاده از یك تومان ندهند و ازین اضافه كه بر ده سهم میشود، حق التولیه و حق النظاره و حق التصدی اضافه نشود و مبلغ سیصد تومان تبریزی از حاصل مظفر آباد مزبور به موجب مزرعه مظفر آباد برخوار اصفهان واقعه در دامنه كوه فلارته با كافّه ملحقات شرعیه از اراضی و صحاری و قنوات و انهار و مجاری و باغات و دهكده و قلعه و عمارات و اشجار و غیر ذلك محدوده به اراضی دهنو و به اراضی محمود آباد و به اراضی نعیم آباد و به اراضی عاشق آباد و به مزرعه كلنگان و به اراضی محمد آباد و به اراضی عشق آباد بالتمام.
مزرعه بیجن آور كه بیجن آباد نیز گفته میشود، واقعه در خوزیان بسطام با اراضی و صحاری و قنوات و انهار و مجاری و كلّما یتعلق بها شرعا من القدیم الی الان، محدوده شرقیا به دو تپه و رودخانه و غربیا به راهجن و شمالیا به شارع عام عراق و خراسان و بعضی به دو تپه ملك خوزیان و جنوبیا به نهر سیاه آب بالتمام.
شرطی كه در متن عقد وقف آن نموده بود، به جهت كرایه نقل و حمل محصولات موقوفات حوالی و حواشی اصفهان به انبار مذكور در دفعه اولی واقعه در كنار زاینده رود اصفهان به جهت زیادتی اخراجات تعمیرات و خرابی مدرسه مزبوره و عمارات موقوفات لاحقه و قنوات آنها وضع و به تاجر معتبری به قرض داده و تمسّك معتبر مشروعی گرفته و مرابحه
ص: 930
مشروعه بر آن قرار شده و چنین شرط نموده كه دائما مبلغ مزبور به جهت مصرفین مزبورین در نزد تجار معتبر بوده باشد و ناظر موقوفات عالیجاه مشار الیه در جمیع اعصار به استصواب عالم مذكور، خاطر از اعتبار تجاری كه مبلغ مزبور به ایشان داده میشود و از وثیقه و مرهونی كه بر مبلغ مزبور قرار میدهند، جمع نمایند؛ و نویسنده سركار موقوفات محاسبه نما و مرابحه آن را دائما مشخص نموده، سررشته بر آن نگاه دارد و یك صد و پنجاه تومان از آن جمله به جهت احتیاط این معنی باشد كه در رفع محصولات اگر زر نقد موجود از حاصل و مداخل موقوفات نبوده باشد و صرفه در فروختن حاصل در آن وقت نبوده باشد، از یك صد و پنجاه تومان مزبور كرایه محصولات را داده، محصولات را به انبار مذكور نقل و در آن جا منبر [انبار] ساخته، بعد از نوروز فیروز سلطانی كه هنگام ارتفاع قیمت و نفع آن به مصارف وقف بیشتر است، فروخته شود و وجه كرایه مزبوره را كه از تاجر گرفته باشند، از قیمت حاصل مزبوره و اگر وفا نكند از حاصل سال بعد، باز به تاجر مزبور بدهند و هكذا یك صد و پنجاه تومان دیگر به جهت احتیاط این معنی بوده باشد كه اگر العیاذ بالله خرابی زیادی در عمارات مدرسه مزبوره و عمارات سایر موقوفات و قنوات اصفهان و بسطام بهم رسد كه در آن وقت زر نقدی از بابت حاصل و مداخل موقوفات موجود نباشد و صرفه در فروختن حاصل در آن وقت نباشد یا آن كه زر نقد موقوفات وفا به اخراجات مزبوره نكند از یك صد و پنجاه تومان مزبوره تدارك اخراجات مزبوره شده، بعد از آن عوض آن از حاصل و مداخل موقوفات به تاجر مزبور داده شود و هكذا.
و چون از نماء سیصد تومان مزبور مبلغی بهم رسد كه گنجایش داشته باشد كه ملكی یا مستغلی خریده شود، اضافه را ملك یا مستغلی خریده و به شرایط مذكوره در وقف مظفر آباد مزبور وقف نمایند و اصل سیصد تومان را به جهت مصرفین مزبورین باقی بگذارند. و باید كه همیشه این قاعده مرعی و مستمر باشد كه یك صد و پنجاه تومان در وقت احتیاج در مصرف كرایه نقل و حمل محصولات به انبار مزبور و یك صد و پنجاه تومان در مصرف اخراجات خرابی و تعمیرات زیاد مدرسه و عمارات و قنوات موقوفات صرف شود و بعد از كار سازی، عوض آن به تاجر داده شود و از نما و مرابحه آن ملك یا مستغل خریده و وقف شود و باید كه مادام نما و مرابحه از آن بهم رسد كه ملك و مستغلی خریده نشده باشد، آن نما را به علاوه اصل مورد معاملات شرعیه ساخته، از آن نیز تحصیل مرابحه مشروعه نمایند و در داد و ستدی كه به تجّار داده میشود، رهن بگیرند و نهایت احتیاط نمایند كه تلف نشود. و چون وجهی كه به جهت مصرفین مزبورین داده شود، به تصدیق ناظر و عالم نوشته به مهر متصدّیون بگیرند و جایز و روا نیست كه از سیصد تومان مزبور در غیر این دو مصرف صرف نمایند.
ص: 931
[نسخههای تهیه شده از وقف نامه]
فهرست مكتوب مذكور مجملی است از وقفنامجات این بنده درگاه كه در باب موقوفات خود و تولیت و نظارت و استصواب عالم و تصدّی و جماعت موقوف علیهم و مصارف حاصل و نمای آنها و شروط و قیود آنها مرقوم شده و آنچه وقف نمودهام، از مدرسه مباركه موسومه به مدرسه سلطان حسینیه و مساجد و حمامات و رباطات و باغات و دكاكین و بازارگاه و مستغلات و آب انبارها و عمارت انبار و قری و مزارع و لقاطات و غیر ذلك، چون در مدت متمادی، به مساعدت توفیقات الهی و بركات اعلی حضرت شاهنشاهی این غلام بهم رسانیده و وقف نموده، امر ثواب آنها به روزگار فرخنده آثار آن اعلی حضرت عاید خواهد گردید و چون بر این موقوفات، مجلّات وقفنامجات شرعیه قلمی و به یكدیگر ملصق و در یك طومار مجتمع و به مهر مهر آثار مبارك اشرف اقدس اعلی مزیّن و به خطوط و امهار اهالی شرع شریف و علمای اعلام و سادات ذوی الاحترام محلّی شده و دو سواد معتبر كه مطابقه آنها با اصل به امهار اهالی شرع شریف و سادات عظام كرام رسیده و همگی آنها مضبوط گردیده، در این وقت به جهت تذكره و مزید استحكام و به جهت بازیافت و استیفاء بعضی قیود و تفاصیل موقوفات این فهرست قلمی شده، و آن را نسخ متعدد نموده و خود مهر كرده و به امهار آن جماعت رسانیدهام؛ و یك نسخه از آن جمله را به حضرت علامی فهامی مولانا محمد مؤمنا مدرّس مدرسه مزبوره، و یك نسخه دیگر را به فضیلت و كمالات پناه شیخ جلال رئیس مدرسه مزبوره و یك نسخه دیگر را به عالیجاه مقرّب الخاقانی محمد ابراهیم بیك یوزباشی آقایان و یك نسخه را به حاجی محمد كبیر و یك نسخه دیگر را به حاجی مهدی خان بیك و یك نسخه دیگر را به حسن بیك و یك نسخه دیگر را به شخصی كه در بسطام متوجه نسق محمد آباد و تقی آباد و بیجنآور است سپرده، و یك نسخه را به انباردار سپرده و یك نسخه را خود نگاه داشتهام و یك نسخه دیگر در خزانه عام مضبوط است تا دست به دست به اولاد مدرّس و متصدیان و غیرهم عقبا عقیب عقب رسیده، از اختلال و اختلاف و اندراس مصون و محروس شود.
و در نظر دارم كه ان شاء الله تعالی ثبتی از فهرست مزبور به دفاتر سركار ضابطه و به دفتر موقوفات ممالك محروسه سپرده شود كه در طی ازمنه و ایام متمادیه كه به آنها رجوع كنند، موجب تذكر و مزید استحكام اوقاف مذكوره گردد.
و این بنده درگاه خلایق امیدگاه، موقوفات مذكوره را موافق قانون شریعت مقدسه غرّا وقف نموده و بر نهج شرایط مرقومه صیغ شرعیه بالعربیه و الفارسیه جاری ساختهام و چون اعلی حضرت شاهنشاهی ظلّ اللهی كه متولی این اوقافند بالمشافة العلیّة العالیه نیابت
ص: 932
تولیت خود را به این غلام، شفقت فرمودهاند و بر طبق آن رقم مبارك اشرف عزّ صدور یافته است؛ این غلام به عنوان وقفیّت و نیابت تولیت در جمیع آنها دخل و تصرّف نموده و مینمایم و نجابت و رفعت و معالی پناه، حاج الحرمین الشریفین حاجی محمد كبیر تاجر اصفهانی را كه یكی از متصدیانست و به دیانت و امانت و كاردانی موصوفست و اطلاع تمام بر جزئیات موقوفات مزبور دارد، به نیابت نظارت خود تعیین نمودهام كه ما دمت حیّا باقیا نیابت نظارت اوقاف مزبوره به او مفوّض باشد و بعد از آن كه نوبت نظارت به ناظران بعد و علمای اعلام رسد، هر گاه ایشان نیز مناسب دانند، نیابت نظارت را به مشار الیه مرجوع خواهند فرمود كه به استصواب عالم دینی عمل نماید و الّا به هر نحو كه مصلحت حال موقوفات را دانند، معمول خواهند داشت.
و بالجمله شرایط صحّت و لزوم وقف در همگی موقوفات مزبوره تحقق و وقوع یافته و وقف لازم گردیده و من بعد هیچ احدی را جایز و سایغ و روا نیست كه تغییر و تبدیل آنها نماید و در ضمن صیغ همگی اوقاف شرط نمودهام كه هیچ احدی تصرّفات مالكانه ننماید و در معرض بیع لازم و بیع شرط و رهن و هبه و غیر ذلك از تصرّفات مالكانه در نیاورند و به متغلبّه اصلا و مطلقا به اجاره ندهند و به اجارات طویله، خواه به عقد و احد و خواه به عقود متعدده ندهند، و بر خلاف مصارف مرقومه صرف ننمایند.
و در هیچ عصری از اعصار، صدور عظام خاصه و عامّه و نایبان ایشان در موقوفات مزبوره مدخل ننمایند و به احدی از مستحقین به صیغه وظیفه و مدد معاش و ارتزاق چیزی از آن را ندهند. مستوفیان ممالك محروسه و مباشرین موقوفات متفرقه اصلا و مطلقا دخلی در آنها نكنند و حواله و اطلاقی ننمایند و اگر به خلاف ذلك صدور عظام یا نایبان ایشان یا احدی از مباشرین موقوفات در این موقوفات دخل نمایند، مورد غضب الهی و سخط حضرت رسالت پناهی و محل طعن ملائكه و پیغمبران و ائمه طاهرین و عباد اللّه صالحین باشند. فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ «1» و علیه لعنة اللّه و الملائكة و الناس اجمعین.
و حرّر ذلك فی غرّة شهر محرّم الحرام سنة خمس و عشرین و مائة و الف [1125] من الهجرة المباركة المصطفویة المحمّدیّة علی مهاجرها و آله الائمة البررة الف الف الآف سلامه و صلوته ثنآء و تحیّة.
[درخواست واقف از متولّی برای واگذاری اداره امور رقبات]
شرح عریضه عالیجاه واقف موفق مشار الیه آن كه به عرض میرساند كه این پیره غلام،
______________________________
(1). بقره، 181
ص: 933
قلیلی املاك و رقبات كه به دولت ولی نعمت بهم رسانیدهام، همگی وقف و به تصرّف داده، متولّی شرعی آنها ولی نعمتاند؛ و چون بعضی از آن، محتاج به تعمیرات و اجرای قنوات بود، روز اول، این غلام عرض نموده كه بنده را مرخص فرمایند كه نظم و نسق آنها بكنم؛ ولیّ نعمت مرخص فرمودند؛ بنا بر این، استدعا دارد كه ولیّ نعمت عالمیان در این باب رقم مبارك مرحمت و صادر شود كه تا حیات مستعار باقی باشد، از جانب ولی نعمت، مباشر نظم و نسق آنها شود؛ یا به خط مبارك بر حاشیه همین عریضه دو كلمه رقم فرمایند كه احتیاج به رقم مبارك علی حده نباشد كه این غلام هر ساله حق التولیه را به نظر اقدس رسانم و ما بقی را به مصارف وقف دهم؛ امره اعلی
شرح رقم مبارك نواب اشرف اقدس ارفع همایون اعلی بر عنوان عریضه مزبوره:
هو محل مهر به نظر رسید به نحو استدعاء، واقف را مرخّص و مأذون فرمودیم كه تعمیرات ضروریه و اجرای قنوات و نظم و نسق املاك و رقبات موقوفه را آنچه لازمه نظم و نسق است كما ینبغی بجا آورده، آثار سعی خود را روز به روز به ظهور رساند. تحریرا فی شهر شعبان المعظم 1125.
قد صرت فائزا بزیارة اصله الاشرف الاقدس الاعلی- محل مهر
[دو تغییر درباره متصدیان اداره رقبات وقفی]
[1] چون به موجب مبادی آداب عالیجاهی مستغنی الالقابی مقرب واقف موفق معظم الیه در ضمن عقد وقف مزبور متن قرار و شرط نموده بودند كه مادام متصدیون مزبورون قابلیت و اهلیّت داشته باشند به امر تصدّی مزبور قیام نمایند و الا اختیار عزل و تغییر ایشان با عالیجاه معظم الیه بوده باشد و عالیجاه واقف معظم الیه نمودند كه مدت پنج سال قبل از این، حاجی كبیر مذكور كه احدی المتصدین است عدم صلاحیت و اهلیت و دیانت به منصّه ظهور رسیده، در آن تاریخ او را از امر تصدّی مزبور اخراج و بیدخل، و شیخ لطف اللّه را در عوض حاجی كبیر مذكور تعیین نمودهاند كه به امر تصدّی نسلا بعد نسل قیام و اقدام نماید و تعویض امر مزبور به آنها كه به زیور قابلیت و اهلیت و دیانت آراسته و پیراسته باشند؛ عاشر شهر شعبان المعظم سنه 1133
[2] چون وكلاء اجلاء ذوی الاعتداء عالیجاهی مستغنی الالقابی كل حصص مفصّله مرقومه متن را به شرایط و اركان مقرره آن وقف و تعیین اعلی حضرت متولّی و ناظر و متصدیان جهت آنها و در متن عقد وقف مزبور شرط شرعی نموده بودند كه متصدیان آن مادام به زیور اهلیت و صلاحیت آراسته باشند به امر تصدّی مزبور قیام و اختیار عزل و
ص: 934
تغییر ایشان با عالیجاه واقف معظم الیه بوده باشد و عالیجاه معظم الیه نمودند كه از حسن بیك مزبور متن كه احد المتصدین است، عدم صلاح و دیانت و اهلیت به ظهور رسیده، لهذا حسن بیك مزبور را از امر مذكور اخراج و تصدّی و رسید حق التصدی او را ضمیمه و علاوه تصدی رفعت و معالی پناه حاجی مهدی خان بیك مزبور نموده كه كما ینبغی و یلیق به امر تصدّی مذكور قیام و اقدام و حسن سعی خود را به منصه ظهور رساند، حق التصدی مزبور را اخذ و تصرف نماید. عاشر شهر ذی حجة سنه 1129
[فرامین شاه در بخشودگی مالیات رقبات]
حكم جهان مطاع شد آن كه رفعت و معالی پناه مقرب الخاقانی نظاما للرفعة و المعالی آقا كمال صاحب جمع خزانه عامره به عرض رسانید كه املاك مفصّله ضمن خود را قبل از این بر مدرسهای كه اراده ساختن آن نموده و سایر مصارف شرعیه وقف نموده و چون در این وقت به مرتبه صاحب جمعی مزبور سرافراز گشته، خدمت مزبور تحویلداریست، امكان دارد كه ارباب غرض، سخنهای خلاف واقع درباره مشار الیه به عرض اقدس رسانند؛ استدعا دارد كه رقم اشرف در باب این كه املاك مذكور، قبل از تعویض خدمت مزبور در تصرف مشار الیه بوده و بر مصارف وقف نموده، صادر گردد.
بنا بر شفقت شاهانه درباره مقرب الخاقان مشار الیه مقرر فرمودیم كه املاك مزبوره به شروطی كه وقف نموده، كماكان وقف بوده، احدی به عنوان ملكیت دست تصرّف بر آن دراز نكرده، پیرامون نگردد و مدرسه را به نحوی كه در نظر دارد بنا نموده به اتمام رساند و در جمیع ابواب به توجهات گوناگون پادشاهی مستوثق و امیدوار بوده باشد كه به هیچ وجه سخن ارباب غرض در پیشگاه خاطر اقدس فروغی ندارد؛ تحریرا فی شهر محرّم الحرام سنه 1107
حكم جهان مطاع شد آن كه چون از شرف خازنی نقد خالص عیار اخلاص و ایمان و سعادت جاودانی كمال خلوص عقیدت و ایقان این خاندان ولایت نشان بحكم توفیق وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ «1» مالك الملك یزدان و تأیید پادشاه علی الاطلاق مستعان دست قدرت سلطنت و خلافت و ید قدرت بسالت این خانواده ولایت و امامت بالای دست سلاطین روی زمین و همدست كارگزاران قضا و قدر كردگار معین در ترویج دین مبین و تكثیر خیرات و مبرّات سنن سید المرسلین و تحصیل رضای الهی و اجرای اوامر و نواهی ید بیضا نماست؛ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما یَشْكُرُ
______________________________
(1). بقره، 171
ص: 935
لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ كَرِیمٌ؛ «1» لاجرم به شكرانه این موهبت عظمی در این ولاء كه به رهنمایی هادی توفیق ذو الجلال و دلالت قاید تأیید ایزد متعال از كمال اخلاص و بندگی و نهایت عقیدت و صوفیگری رفعت و معالی پناه مقرب الخاقانی نظاما للرفعة و المعالی آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره مظهر كریمه الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «2» گشته و سعادت دو جهان اندوخته مدرسه رفیعه در محله عباس آباد در دار السلطنه اصفهان به نام نامی و اسم سامی نوّاب همایون تا بر اوج گردون افراخته و مسمّی به مدرسه سلطان حسینیه ساخته و املاك و مستغلات كتبی خود را به تفصیل ذیل «3» جهت مدد معاش و وظیفه و مواجب مدرّس و طلبه و مؤذن و خدمه و شیلان و آباش و غیره مصارف بر وقف مؤبّد و ثواب آن را به روح پرفتوح نواب خاقان طوبی آشیان قدس مكان و به روزگار نواب كامیاب همایون مؤبّد قربت نموده، بر ذمّت بلند خسروانه و همّت ارجمند پادشاهانه، لازمه گشته به مؤدّای صدق انتمای وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَی «4» او را مشمول عواطف خاقانی و منظور انظار سلطانی و بین الاماثل و الاقران به ارجاع دو منصب عظیم المرتبه بلند و دو خدمت جلیل المنزله ارجمند مباهی و ممتاز و مفتخر و سرافراز، و بنا بر توجه خاطر دریا مقاطر اشرف، به ترویج امور خیرات و مبرّات و كمال اهتمام در اشاعه علوم شرعیات و تحصیل رضای خالق البریات و شركت تام در اجر جزیل آن مثوبات، تمام مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی محال مفصّله فوق را اعم از آن كه جمع دفتری داشته باشند یا نو درآمد و ممیز ملاحظه و جمع آن را مشخص نكرده باشند، از تاریخ دو ماهه توشیقان ئیل در وجه سیور غال ابدی و معافی سرمدی سركار وقف مزبور و داخل مداخل وقفی كه مصارف مقرره مسطوره در وقفنامچه كه به خط مبارك شعاع كردار و مهر خورشید خیر مهر آثار نواب همایون ما، مزّین گشته صرف شود مقرّر، و آنچه از مالوجهات و سایر جهات مزبوره به تیول و سیورغال و همه ساله مقرر بوده باشد، از تاریخ مزبور قطع فرمودیم كه به سیورغال و معافی مذكور منظور بوده، به تیولداران و همه ساله داران عوض داده شود.
مستوفیان عظام و حكام و وزراء كرام و عمّال خجسته اعمال و كلانتران و داروغگان و تیولداران و همه سالهداران و متصدّیان و ممیّزان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات دیوانی محال عراق و فارس اصلا و مطلقا به هیچ وجه من الوجوه به خلاف حكم و حساب،
______________________________
(1). نمل، 40
(2). رعد، 29
(3). در اینجا نام برخی از محلات و دكاكین برده كه در فهرست رقبات موقوفه در داخل متن آمده است.
(4). نجم، 31
ص: 936
مدخل در موقوفات مزبور ننموده، قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند و از حشو نتیجه اخراجات موضوع و مستثنی دانند و به علت اخراجات و استصوابیات و مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و عوارض مسددة الابواب از علفه و علوفه و قنلغا «1» و رسومات داروغگی و سایر اعمال و توجیهات خلاف حساب و سرشمار و خانه شمار و سلامی و ساوری و مهمانی و پیشكشی و عیدی و نوروزی و هوایی و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و بیگار [پیكار، پیگار!] و شكار و الام و الاغ و خرج (طرح) و دست انداز و یراق پوشی ایّام عاشورا و سایر تكالیف ممنوعه و غیر ذلك به هر اسم و رسم كه بوده باشد حواله و اطلاقی بر موقوفات مزبور و رعایا و مستأجران و ضابطان آن نكرده، اعزاز و احترام مباشرین و رعایت و مراقبت رعایا و مستأجرین موقوفات مزبوره را واجب و لازم شناسند و شكر و شكایتی كه از آن جماعت به عرض اقدس رسد، مؤثر دانند.
كدخدایان و رعایا و مزارعین و مستأجرین و ضابطان و دكانداران، سال به سال مالوجهات و حقوق دیوانی خود را به مباشرین ضبط و صرف موقوفات مزبوره و اصل ساخته، چیزی قاصر و منكسر نگردانند.
مستوفیان و حكام كرام در دفاتر خلود رقم این عطیّه را در دفاتر خلود ثبت نموده، به تیولداران و همه سالهداران و صاحبان سیورغال محال مزبوره عوض دهند و از شائبه تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند و در این باب قدغن دانسته، هر ساله رقم مجدد طلب ننمایند و در عهده دانند. تحریرا فی شهر رجب المرجب سنه 1111.
حكم جهان مطاع شد آن كه چون پیوسته از خزانه جود و عطای دادار بیهمال بر وفق خواهش اولیای این دولت عدیم المثال به ضمیمه این خاندان مكرمت و افضال در مرتبه اعلی و عین كمال مهیاست، ما نیز در ازای آلای الهی نهمت فلك فرسای شاهنشاهی را مصروف به انتظام احوال علمای دیندار و فقهای حقانیت شعار و تنسیق اماكن و مدارس و توسیع معایش و ملابس آن گروه دانش پژوه فرمودهایم تا از رهگذر نشر فضل و افضال و انشراح بال و كافل امانی و آمال آن قوم حمیده خصال صیت معدلت گستری و دین پروری این خاندان پیغمبری مرسله گوش مكتبان مكان امكان گردد و قبل از این كه از كمال اخلاص و صوفیگری رفعت و معالی پناه، مقرب الخاقانی، حاج الحرمین الشریفین نظاما للرفعة و المعالی، آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره به سبب بنای مدرسهای بنام نامی همایون [ما] در محله عباس آباد دار السلطنه اصفهان گردن مباهات از همگنان افروخته و در اندك زمانی پیرایه اتمام را زیب اندام آن بنای
______________________________
(1). یا قلیغا یا قنغلا: نوعی مالیات كه برای پذیرای عمال حكومت و دیگران وصول میشود. (معین).
ص: 937
خجسته فرجام ساخته، قدری رقبات را كه به سعی خویش تحصیل و وقف مدرسه نموده و بدان جهت جالب اجر جزیل و طالب ثواب جمیل جهت ذات با بركات نواب همایون گردیده بود. و حسب الاستدعای مقرب الخاقان مشار الیه مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی رقبات مزبوره را به موجب رقم قضا توأم علی حده به سیورغال ابدی مدرسه مزبوره مقرّر فرموده بودیم و در این ولاء نیز معروض قوایم سریر عرش نظیر سلطانی و استدعا نمود كه مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی بعضی رقبات كه به تفصیل ذیل مزرعه فیض آباد مشهور به دهچی واقعه در مورچه خورت ... بالتمام، مزرعه كمال آباد ... كه از بایرات قدیم است بالتمام، مزرعه خیر آباد واقعه در مورچه خورت از احداثی، مزرعه اشرف آباد واقعه در مورچه خورت كه پنج رشته قنات دارد، تحصیل نموده به دستور سیورغال مدرسه مذكوره مقرر گردد.
بناء علیه عنایت شاهانه را به استكمال آن امر خیر مآل نامزد فرموده، از ابتدای ششماهه یونیت ئیل كل مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی مزارع اربعه مذكوره را كه بعضی ابتیاعی و بعضی احداثی مقرب الخاقان مشار الیه است، اعم از آن كه جمع دفتری داشته باشند یا نو درآمد و ممیز ملاحظه و جمع آن را مشخص نكرده باشد، به سیورغال ابدی و احسان سرمدی مدرسه رفیعه مزبوره مقرر فرمودیم.
مستوفیان عظام و وزراء و حكام كرام و عمال خجسته اعمال و كلانتران و داروغگان و متصدیان و ممیزان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات دیوانی دار السلطنة مذكوره اصلا و مطلقا و به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ جهتی از جهات دخل در مهمات محال مزبوره ننموده، پیرامون نگردند و قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند و از حشو نتیجه اخراجات موضوع و مستثنی دانند و به علت مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و خارج المال اربابی و رعیتی و اخراجات و استصوابیات و عوارضات مسددة الابواب از علفه و علوفه قنلغا و سیورسات و الام و الاغ و طرح و دستانداز و شكار و پیگار و رسوم داروغگی و رسم المهر و رسم الصداره و عشر و ده نیم و رسوم میرابی و رسوم سایر عمال و توجیهات خلاف حساب و سرشمار و خانه شمار و سلامی و ساوری و مهمانی و پیشكش و عیدی و نوروزی و هوایی و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و یراق پوشی عاشورا و شاطردوانی و وجوه محترفه و كندلك و مشتلق و اسب چاپار و سایر تكالیف به هر اسم و رسم كه بوده باشد حواله و اطلاق بر محال مزبوره ننموده و اگر فرضا در وقتی از اوقات حكمی در باب سیورغالات صادر گردد كه فی الجمله تكلیفی در آن باشد، محال مزبوره را از آن تكلیف نیز معاف و مسلم داشته، سیورغال مزبور را از سیورغالات مستثنی شمارند و اعزاز و احترام مباشرین و رعایت و مراقبت رعایا و
ص: 938
مستأجران محال مزبوره را واجب و لازم شناسند و شكر و شكایتی كه از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند و صدور عظام و مباشرین موقوفات به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ وقتی از اوقات، دخل در سیورغال مذكوره و محال مزبور نكرده اصلا و مطلقا متعرض نگردند. كدخدایان و رعایا و زارعین و ضابطان و مستأجران محال مزبوره، سال به سال مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی خود را به مباشرین ضبط و صرف سیورغال مزبور و اصل ساخته، چیزی قاصر و منكسر نگردانند و گفتگویی كه فیما بین ایشان واقع شود و قضایایی كه سانح گردد، سوای خون كه به دیوان اعلی متعلق است، در هر عصری به متصدیان موقوفات مدرسه رفع نمایند.
مستوفیان عظام كرام دیوان اعلی رقم این عطیه را در دفاتر خود ثبت نموده از شائبه تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند و در عهده دانند؛ تحریرا فی شهر ربیع الثانی سنه 1114.
حكم جهان مطاع شد آن كه چون در این وقت رفعت و معالی پناه مقرب الخاقانی حاج الحرمین الشریفین نظاما للرفعة و المعالی آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره به عزّ عرض رسانید كه بعضی رقبات و املاك ابتیاعی و احداثی خود را بدین موجب، به شروطی كه در تحت هر محلی نوشته شده، فیض آباد مشهور به كشكول و قنات گرگاب و قنات باینچه و مزرعه رحمت آباد و رباط قریه خیر آباد وقفی مدرسه و مزرعه مسعود آباد و دو حجره طاحونه ... در صحرای مورچه خورت واقع است و رباط سنگ سفید واقعه در گندمان كه تمامی آنها را به این قید وقف نموده كه حاصل و انتفاع و اجاره آنها را بعد از وضع اخراجات و تعمیرات مدرسه كه به اسم نواب همایون در عباس آباد دار السلطنه اصفهان احداث نموده شود و هرگاه حاصل و انتفاع و اجاره آنها را از اخراجات و تعمیرات مدرسه مزبوره زیاد باشد، زیادتی آن به سادات و صلحا و ارباب استحقاق اماكن منوّره نجف اشرف و كربلای معلّی و كاظمین كه در آنجا ساكن باشند داده شود، و رضیه رضویه علی مشرفها الف سلام و تحیه؛ مزرعه محمد آباد واقعه در بسطام كه مشتمل است بر چهار رشته قنات را به این قید وقف نموده كه حاصل آن بعد از وضع اخراجات و خرج قنوات و تعمیرات آنچه باقی بماند، صرف تعمیرات قبّه مباركه آستانه مقدسه منوّره متبرّكه و دار الحفاظ و سایر عمارات متصله به قبّه مباركه و فرش روضه مباركه و دار الحفاظ و سایر بیوتات متصل به آن نمایند، به موجب وقفنامچه علی حده وقف نموده و استدعا نمود كه مالوجهات و وجوهات دیوانی محال مزبور به هر اسم و رسم كه بوده باشد، به سیورغال ابدی و احسان سرمدی مدرسه مزبوره و سركار فیض آثار مزبور عنایت و مقرّر شود كه بیگلربیگیان و حكام و وزراء و عمال به هیچ وجه من الوجوه مدخل در موقوفات مذكوره ننمایند.
ص: 939
بناء علیه، عنایت بیغایت شاهانه شامل حال و كافل امانی و آمال مقرب الخاقانی مشار الیه فرموده، از ابتدای شكوری ئیل كل مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی مزارع و قنوات مزبوره را كه بعضی ابتیاعی و بعضی احداثی مقرب الخاقانی مشار الیه است، اعم از آن كه جمع دفتری داشته باشد یا نو درآمد و ممیّز ملاحظه و جمع آن را مشخص نكرده باشد، سیورغال ابدی و احسان سرمدی مدرسه رفیعه مذكوره و سركار فیض آثار مقرّر فرمودیم.
مستوفیان عظام و وزراء و حكام كرام و عمال خجسته اعمال و كلانتران و داروغگان و متصدیان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات دیوانی دار السلطنه مذكوره اصلا و مطلقا به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ جهتی از جهات، دخل در مهمات محال مزبور ننموده پیرامون نگردند و قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند و از حشو نتیجه اخراجات موضوع و مستثنی دارند و به علت مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و خارج المال اربابی و رعیتی و استصوابیات و عوارضات مسددة الابواب از علفه و علوفه و قیلغا و سیورسات و الام و الاغ و طرح و دست انداز و شكار و پیكار و رسوم داروغگی و رسم المهر و رسم الصدراة و عشر و ده نیم و رسوم میرابی و رسوم سایر عمال و توجیهات خلاف حساب و سرشمار و خانه شمار و سلامی و ساوری و میهمانی و پیشكش و عیدی و نوروزی و هوایی و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و یراق پوشی ایام عاشورا و شاطردوانی و وجوه محترفه و كندلك و مشتلق و اسب چاپار و سایر تكالیف به هر اسم و رسم كه بوده باشد، حواله و اطلاقی بر محال مذكوره ننموده و اگر فرضا در وقتی از اوقات حكمی در باب سیورغالات صادر گردد كه فی الجمله تكلیفی در آن باشد، محال مزبوره را از آن تكلیف نیز معاف و مسلّم دانسته، سیورغال مذكور را از سایر سیورغالات مستثنی شمارند و اعزاز و احترام مباشران و رعایت و مراقبت رعایا و مستأجران محال مزبوره را واجب و لازم شناسند و شكر و شكایتی كه از آن جماعت به عرض اقدس رسد، مؤثر دانند.
صدور عظام و مباشرین موقوفات به هیچ وجه من الوجوه و در هیچ وقتی از اوقات دخل در سیورغال مذكور و محال مزبوره نكرده، اصلا و مطلقا متعرض نگردند. كدخدایان و رعایا و زارعین و ضابطان و مستأجران محال مزبوره سال به سال مالوجهات و وجوهات و گفتگویی كه فیما بین ایشان واقع شود و قضایایی كه سانح گردد، سوای قضیه خون كه به دیوان اعلی متعلق است، در هر عصری به متصدیان موقوفات مدرسه مزبوره رفع نمایند.
مستوفیان عظام كرام دیوان اعلی رقم این عطیّه را در دفاتر خلود ثبت نموده، از شائبه تغییر و تبدیل مصون و محروس دانند. و در عهده شناسند. تحریرا فی شهر ذی قعدة الحرام سنه 1118.
ص: 940
حكم جهان مطاع شد، آن كه چون در این وقت رفعت و معالی پناه مقرب الخاقان حاج الحرمین الشریفین نظاما للرفعة و المعالی آقا كمال ریش سفید حرم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره، املاك و رقبات و مستغلات ملكی و مكتسبی خود را وقف بر روضه رضیه رضویه- علی مشرفها الف سلام و تحیّه- مطهره متبركه سدره مرتبه عرش درجه، و مدرسه جدید موسومه به مدرسه سلطان حسینیه كه به نیابت نواب كامیاب همایون ما ساخته نموده و تولیت اوقاف مزبوره را به نواب همایون تفویض و نظارت آنها را به خود متعلق ساخته بود، در این وقت، بنا بر آن كه علمای امامیه احتیاط مینمایند كه مادام كه شرایط وقف منجز و موقوفات به تصرّف واقف داده نشود، وقف صحیح نخواهد بود، استدعای آن نمود كه مقرب الخاقان مشار الیه را مرخص فرماییم كه موقوفات مزبوره را به تصرف وقف دهد.
بنا بر كمال شفقت و مرحمت پادشاهانه درباره مقرب الخاقان مشار الیه نیابت تولیت مزبور را به مقرب الخاقان مومی الیه مفوّض و مرجوع، و مقرّر فرمودیم كه نظارت موقوفات مذكوره را به معتمدی كه خاطر از امانت و دیانت او جمع داشته باشد، مرجوع نموده و به عنوان وقفیّت مباشر امور نسق املاك و رقبات و مستغلات متعدد گشته حاصل آنها را به نیابت نواب همایون ما، به مصارفی كه به موجب وقف نامچه قرار داده مصروف سازد و در ایصال منافع و حاصل املاك و رقبات و مستغلات مزبوره به مصارف مقرره ساعی بوده، اهتمام تمام در آن باب به عمل آورد و در این باب قدغن دانسته هر ساله رقم مجدد طلب نكنند. مستوفیان عظام حسب المسطور مقرر دانسته، رقم مطاع را در دفاتر خلود ثبت نمایند و در عهده شناسند. تحریرا فی شهر ذی قعده سنة 1120.
حكم جهان مطاع شد آن كه چون در این وقت رفعت و معالی پناه مقرب الخاقانی حاج الحرمین الشریفین نظاما للرفعة و العزّة و المعالی آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره، مزارع مذكور ذیل ملكی و مكتسبی خود را [شامل] مزارع بیجن آباد و مزرعه تقی آباد واقعه فیما بین ده ملّا و شاهرود من محال بسطام، مزرعه سعد آباد واقعه در كسر و طسوج دار المؤمنین كاشان، مزرعه مظفر آباد واقعه در محله ماربین اصفهان در دامن كوه ثلاثه، مزرعه فیض آباد مشهور به آقا نور، وقف مدرسه خود موسوم به مدرسه سلطان حسینیه واقعه در عباس آباد دار السلطنه اصفهان نمود كه حاصل آن به مصرفی كه در وقفنامچه آن تفصیل یافته مصروف گردد، و نواب همایون ما نیز جهت تحصیل مثوبات اخروی از ابتدای لوی ئیل تمامی مالوجهات و وجوهات و حقوق دیوانی محال مزبوره فوق را خواه جمع دفتری داشته یا آن كه نو درآمد باشد، به سیورغال ابدی و احسان سرمدی اهل مدرسه مزبوره شفقت و مرحمت فرمودیم كه هر ساله ... حاصل
ص: 941
موقوفات مزبوره صرف مصارف مدرسه مذكوره و غیره گردد؛ حكام و وزراء و كلانتران و داروغگان و میرابان و سایر عمال و مباشرین كل وجوه امور دیوانی دار السلطنه مزبوره و بسطام و دار المؤمنین كاشان حسب المسطور مقرر دانسته، به هیچ وجه من الوجوه مدخل از موقوفات مزبوره ننموده، قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند و مزارع مذكور را از حشو اخراجات موضوع و مستثنی دانند و به علت اخراجات و استصوابیات و مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و یراق یوشی ایام عاشورا و رسومات داروغگی و سایر عمال و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و پیكار و شكار و طرح و دستانداز و اقامه و سیورسات و مرد الاغ و پیشكش و سلامانه و غیره تكالیف دیوانی و سایر شلتاقات مسدودة الابواب و امور خلاف حساب به هر اسم و رسم و هر صیغه كه بوده باشد، حواله و اطلاقی بر موقوفات مزبوره و رعایا و مستأجران و ضابطان آنها ننمایند، و گذارند كه ایشان مرفه الحال به رعیتی و دعاگویی دوام دولت بیزوال اشتغال نمایند؛ و اگر به عرض رسد كه از فرمان مطاع تجاوز نمودهاند، باز خواست خواهد شد.
رعایا و مستأجران و ضابطان موقوفات مزبوره سال به سال مالوجهات و حقوق دیوانی خود را به مباشرین موقوفات مزبوره و اصل ساخته، چیزی قاصر و منكسر نگردانند.
مستوفیان عظام رقم این عطیّه را در دفاتر خلود ثبت نموده، از شوائب تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند و چنانچه چیزی از مالوجهات و متوجهات محال مزبوره به تیول و سیورغال و همه ساله مقرر باشد، از تاریخ مزبوره مقطوع دانسته، به ایشان عوض دهند و در این باب قدغن لازم دانسته، هر ساله رقم مجدد طلب ندارند و از فرموده تخلف نورزند.
تحریرا فی شهر رجب المرجب سنه 1125
حكم جهان مطاع شد آن كه چون در این وقت رفعت و معالی پناه، مقرّب الخاقانی، حاج الحرمین الشریفین، نظاما للرفعة و المعالی، آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره، به عرض اقدس رسانید كه مزارع مذكور ذیل ... واقعات در محال بیوه كوه و صحرا و محال خان میرزا را كه بعضی دایر و بعضی بایر است ابتیاع و بر زوّار نجف اشرف و كربلای معلّی و روضات مقدّسات مرتبات عرش درجات ابا عبد الله الحسین علیه الصلاة و السلام و كاظمین و عسكریین صلوات الله الملك المشرقین، و رضیه رضویه علی مشرفها الف سلام و تحیة و اخراجات مراسم تعزیه حضرت سید الشهداء و خامس آل عبا و سایر مصارف خیر وقف نمود كه ثواب آن به روزگار فرخنده آثار اشرف عاید گردد.
و استدعا نمود كه مالوجهات و وجوهات و خارج المال و سایر متوجهات و حقوق دیوانی موقوفات مزبوره به دستور محالی كه بر روضه مقدسه منوره متبركه سدره مرتبه
ص: 942
عرش درجه مدرسه موسومه به سلطان حسینیه وقف نمود، به سیورغال مقرر كرده و بنا بر این شمهای از شفقت بیغایت شاهانه و مرحمت بینهایت پادشاهانه شامل حال مقرب الخاقان مشارالیه فرموده، از ابتداس ششماه لوی ئیل كل مالوجهات و وجوهات و خارج المال اربابی و رعیتی و مواشی و مراعی و سایر متوجهات و حق دیوانی موقوفات مزبور اعم از آن كه جمع داشته باشد یا نداشته باشد، و به هر اسم و رسم كه بوده باشد، به سیورغال ابدی و احسان سرمدی زوّار عتبات عالیات و سایر مصارف واقف مزبور مرحمت فرمودیم.
بیگلربیگیان و حكام و وزراء و عمال و داروغگان و كلانتران و متصدیان و ممیزان تفاوت جمع و نو در آمد و كدخدایان و ریش سفیدان و غیره، مباشرین جزو و كل امور دیوان الگاه كوه كیلویه و محال خان میرزا حسب المسطور مقرر دانسته، من بعد اصلا و مطلقا و به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ جهتی از جهات، دخل در محال مزبوره ننموده پیرامون نگردند و قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند و محال مذكوره را از حشو نتیجه اخراجات موضوع و مستثنی دانند و به علت مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و سایر متوجهات و حقوق دیوانی و اخراجات و استصوابیات و عوارض مسددة الابواب از علفه و علوفه و قلیغا و سیورسات و الام و الاغ و طرح و دستانداز و شكار و پیكار و رسوم داروغگی و رسم المهر و رسم الصداره و عشر و ده نیم و رسوم هوایی و رسوم عمالی و توجیهات خلاف حساب و سرشمار و خانه شمار و سلامی و ساوری و مهمانی و پیشكش و عیدی و نوروزی و هوایی و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و كندلك و مشتلق و اسب چاپار و سایر تكالیف به هر اسم و رسم كه بوده باشد، حواله و اطلاق بر محال مذكوره ننمایند و اگر فرضا در وقتی از اوقات حكمی در باب سیورغالات صادر گردد كه فی الجمله تكلیفی در آن باشد، محال مزبوره را از آن تكلیف نیز معاف و مسلم داشته، سیورغال مذكوره را از سایر سیورغالات مستثنی شمارند و اعزاز و احترام مباشرین و رعایت و مراقبت مستأجران محال مزبوره را واجب و لازم شناسند و شكر و شكایتی كه از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند.
صدور عظام و مباشرین موقوفات به هیچ وجه من الوجوه و در هیچ وقتی از اوقات، دخل در سیورغال و محال مذكوره نكرده اصلا و مطلقا متعرض نگردند. كدخدایان و رعایا و زارعین و ضابطان و مستأجران محال مزبوره، سال به سال متوجهات خود را مهمسازی متصدیان موقوفات مزبوره نموده، گفتگویی كه فیما بین ایشان واقع شود و قضایایی كه سانح گردد، سوای قضیه خون كه به دیوان اعلی متعلق است، در هر عصری كه بوده باشد به متصدیان و موقوفات مذكوره رفع نمایند. مستوفیان عظام كرام دیوان اعلی رقم این عطیه را
ص: 943
در دفاتر خلود ثبت نموده، از شایبه تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند، و هر ساله رقم مجدد طلب ندارند. جمادی الثانیه 1126
حكم جهان مطاع شد آن كه چون در این وقت رفعت و معالی پناه مقرب الخاقانی حاج الحرمین الشریفین نظاما للرفعة و العزّ و المعالی آقا كمال ریش سفید حرم محترم علیّه عالیه و صاحب جمع خزانه عامره، به عرض اقدس رسید كه قرای مذكور ذیل ... واقعات در محال بیوه كوه و صحرا من محال خان میرزای كوه كیلویه و ... قریه دو مكان (حومكان) مشهور به شاكریه نبار و توابع بالتمام، قریه شاكریه چنار و توابع بالتمام، قریه تحت بوستان بالتمام، قریه فیض آباد مشهور به هوایی بالتمام و قریه ولی قان به سمیرم فارس با مزارع ...
ابتیاع و به زوّار نجف اشرف و عتبات عالیات و سایر مشاهده مشرفه و مدرسه موسومه به سلطان حسینیه و سایر مصارف خیر وقف نموده كه ثواب آن به روزگار فرخنده آثار اشرف عاید شود.
و استدعا نمود كه مالوجهات نقدی و جنسی اربابی و رعیتی و مواشی و مراعی و سایر متوجهات و حقوق دیوانی املاك مزبور به سیورغال ابدی و احسان سرمدی وقف مرحمت شود. بنا بر این شمهای از شفقت بیغایت شاهانه و مرحمت بینهایت پادشاهانه شامل حال مقرب الخاقانی مشار الیه فرموده، از ابتدای تخاقوی ئیل كل مالوجهات و وجوهات و خارج المال نقدی و جنسی، اربابی و رعیتی و مواشی و مراعی و سایر متوجهات و حقوق دیوانی موقوفات مزبور را اعم از آن كه جمع داشته باشد یا نداشته باشد و به هر اسم و رسم كه بوده باشد، به سیورغال ابدی و احسان سرمدی زوّار نجف اشرف و عتبات عالیات و سایر مشاهد مشرّفه و مدرسه مذكور و غیره مصارف وقف مزبور عنایت و مرحمت فرمودیم.
بیگلربیگیان و حكام و وزراء و عمال و داروغگان و كلانتران و متصدیان و ممیّزان تفاوت جمع و نو درآمد و كدخدایان و ریش سفیدان و غیره، مباشرین جزو و كل امور دیوان الگای كوه كیلویه و خان میرزا و سمیرم، حسب المسطور مقرر دانسته، من بعد اصلا و مطلقا و به هیچ وجه من الوجوه و به هیچ جهتی از جهات، دخل در محال وقفی مزبوره ننموده، پیرامون نگردند و قلم و قدم كوتاه و كشیده دارند و محال مذكوره را از حشو نتیجه اخراجات موضوع و مستثنی دانند و به علت مالوجهات و وجوهات حكمی و غیر حكمی و خارج المال اربابی و رعیتی و مواشی و مراعی و سایر متوجهات و حقوق دیوانی و اخراجات و استصوابیات و عوارضات مسدودة الابواب از علفه و علوفه و قیلغا و سیورسات و الام و الاغ و دستانداز و شكار و پیكار و رسوم داروغگی و رسم المهر و رسم الصدارة و عشر و ده و نیم و رسوم هوایی و رسوم عمال و توجیهات خلافی
ص: 944
و سرشمار و خانه شمار و سلامی و ساوری و مهمانی و پیشكش و عیدی و نوروزی و هوایی و مدد خرج و حواله تفنگچی و چریك و مقطعی و كندلك و مشتلق و اسب چاپار و سایر تكالیف به هر اسم و رسم كه بوده باشد حواله و اطلاقی بر محال وقفی مزبور ننموده و اگر فرضا و در وقتی از اوقات حكمی در باب سیورغالات صادر گردد كه فی الجمله تكلیفی در آن باشد محال مزبوره را از آن تكالیف نیز معاف و مسلّم دانسته، سیورغال مذكور را از سایر سیورغالات مستثنی دانند و اعزاز و احترام مباشرین و رعایت و مراقبت مستأجران محال مزبوره را واجب و لازم شناسند و شكر و شكایتی كه از آن جماعت به عرض اقدس رسد مؤثر دانند، صدور عظام و مباشرین موقوفات به هیچ وجه من الوجوه و هیچ وقتی از اوقات، دخل در سیورغال مزبور و محال مذكوره نكرده، اصلا و مطلقا متعرض نگردند.
كدخدایان و رعایا و زارعین و ضابطان و مستأجران محال مزبوره، سال به سال متوجهات خود را مهم سازی متصدیان موقوفات مزبوره نموده، گفتگویی كه فیما بین ایشان واقع شود و قضایایی كه سانح گردد، سوای قضیه خون كه به دیوان اعلی متعلق است، در هر عصری كه بوده باشد به متصدیان و موقوفات مذكوره رفع نمایند. مستوفیان عظام كرام دیوان اعلی، رقم این عطیّه را در دفاتر خلود ثبت نموده، از شایبه تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند و هر ساله رقم مجدد طلب ندارند، و در عهده شناسند. شهر جمادی الثانیه 1129.
[گواهی علما بر وقف نامه]
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله كما ینبغی بجلاله و یلیق بكماله و الصلاة و السلام علی اشرف المرسلین محمد و المعصومین من عترته و اله، و بعد: فان هذا الكتاب الصواب و الخطاب المستطاب- طوبی للواقف فیه و حسن مآب- قد انطوی علی خلاصة ما ادرج فی الوقفیة الرفیعة المنیعة الجلیلة الموشّحة بالتوقیع الارفع الاقدس و الختم الاشرف الاعلی المحلاة بخطوط اعلام العلماء و ارقام الفضلاء المختومة بختم الداعی لابود الدولة القاهرة الكبری المستدعی لخلود السلطنة الزاهرة العظمی قد لاحظته مع نسخه الرفیع الاعلی و صنوه المنیع المطاع فالفیته محتویا علی جملة ما سطر فی تلك الوقفیة الرفیعة الموشحة بالتوقیعات العلیة العالیة مشتمله علی رمة ما زبر فی الوثیقة الانیقة المحلاة بالسّجلّات السامیه و الارقام النامیة. و سمعت الاقرار عن عالیحضرة الواقف المؤیّد المسدّد الفایز بمحرمیة سرادق السلطنة الباهرة لازالت عارجا معارج الرفعة و الكمال مرتقیا مدارج الدولة و الاقبال، بما رقم و ذكر فی هذا الكتاب المقترن بالصدق و الصواب، فصرت بمضمونه
ص: 945
شاهدا و بمفهومه عارفا و رقمت فیه علی الاجمال ما اشهدنی سابقا و لاحقا رعایة لمقتضی الحال فی الثانی و العشرین فی شهر جمادی الاخرة لسنة 1125 داعا ابود الدولة القاهرة الباهرة الزاهرة العلیة العالیة الكبری. محل مهر «1»
لقد أشهدنی عالیجاه الواقف المعظم الراجی للمراحم الكریمة السبحانیه اسوة المعتمدین علی سرادقات العتبة العلویة الخاقانیة، قدوة المؤمنین علی خزائن الدولة السّنیة السّمیا السلطانیة ما برح موردا للعواطف الالهیة العوارف الشاهیة علی ما انطوی علیه هذا الكتاب المستطاب و هو واحدة من عشر نسخ متطابقه اجمل فیها ما فصّله فی الطومار الرفیع الاسنی الذی وعت اذنی ما حواه مفصلا و كان هذا فی فواتح شهر رجب الفرد من سنة خمس و عشرین بعد مائة و الف من الهجرة المباركة.
كتبه بیمناه الداثرة الخاسرة اقل العباد عملا و اكثرهم زللا محمد حسین شاه محمد التبریزی «2» عفی عنهما- محل مهر
بسم الله الرحمن الرحیم، لقد صرت شاهدا بما وفّق له الواقف المؤیّد المسدّد زاده الله تعالی توفیقا و تعاطیا لاضعاف ما تیسّر له من صنوف الخیرات و ضروب المبرّات و سمعت من جانبه بصریح الاقرار و واضح الاعتراف بجمیع ما اندرج فی هذا الكتاب كما سمعت به ما یطابقه و یشهد به من الطومار الوثیقة الانیقة المنیعة و جری علیهما خاتمی و رسمی و كان ذلك فی 12 شهر الله الاصبّ رجب المرجب من شهور سنة 1125 و كتب بیمناه الداثرة الداعی لدوام الدولة القاهرة الباهرة الزاهرة الظاهرة الابدیة، حسین بن حسن الجیلانی.
محل مهر
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله و كفی و سلامه علی عباده الذین اصطفی، و بعد: لقد اشهدنی عالیجاه المقرّب الخاقان، المؤتمن السلطان، العارج معارج العزّ و الكمال، المرتقی مدراج الرفعة و الاقبال، علی ما حواه الكتاب من المبدء الی المآب و كتب الداعی لدوام الدولة القاهرة الحسینیه الكبری محمد باقر «3» ابن مرحوم المغفور ... المشكور محمد اسماعیل الحسینی عفی الله عنهما بالنبی و الوصی و آلهما.
عالیجاه واقف موفق مسدد مشار الیه بعد از آن كه اخبار نمود به آن كه آنچه به موجب
______________________________
(1). معلوم نشد كه این گواهی از آن كیست.
(2). وی آخرین ملا باشی دوره صفوی تا پیش از حمله افغانهاست كه پس از حمله افغانها خبری از وی در دست نیست. درباره وی شرحی در پاورقیهای مكافات نامه آوردهایم.
(3). محمد باقر خاتون آبادی اولین مدرّس مدرسه چهارباغ و مترجم برخی از آثار دینی. شرح حال وی را به تفصیل در بخش «ادبیات ضد مسیحی در دوره صفوی» به مناسبت ترجمه انجیل به فارسی آوردهایم.
ص: 946
وقفنامچه معتبره متلاصقه علی حده و به تواریخ متفرقه و اوضاع مختلفه وقف فرموده بود، شرائط و اركان آنها بتمامها در آن اوقات به عمل نیامده بود اقرار نمود كه در تاریخ شهر ذی قعدة الحرام 1124 كه به موجب وقفنامچه دیگر ملصق به آنها وقف جدیدی از او صادر شده و خلاصه مجموع اوقاف سابقه و لاحقه در این كتاب مشتمل بر بیست و هفت ورق مختومه به ختم الداعی كه بر ده نسخه شده است، ذكر شده، جمیع شرایط لزوم موقوفات سابقه و لاحقه متحقق است. محمد باقر الحسینی
بسم الله الرحمن الرحیم، اشهدنی عمدة المعتمدین فی الدولة الباهرة القاهرة السلطانیة و زبدة المقرّبین الی سریر السلطنة العظمی الخاقانیة، الخازن للخزانة العامرة، الواقف الموفق المؤید آقا كمال علی ما نسب الیه فی هذا الكتاب من وقف الاعیان المحدودة حبس الاصول المعدودة علی الشرائط و القیود المذكورة فی كل باب رزقه الله تعالی ثواب أعماله یوم یقوم الحساب، و أشهدنی سابقا علی ما فی الصحیفة الاخری و كتب شهادتی فیها لاقراره فی المرّة الاولی و اعترف بتحقیق ما هو معتبر و شرط فی لزوم الوقف و ثبوته بحیث لا یقبل النقص و التبدیل. كتبه الداعی لدوام الدولة القاهرة محمد شفیع الخراسانی «1» فی شهر رجب سنة 1125- محل مهر
بسم الله الرحمن الرحیم، أشهدنی عالی حضرت الواقف الموفّق المؤیّد لازالت أغصان آماله و أعماله الصالحة مورقة و شموس عزّه و اقباله من افق التوفیق مشرقه علی مضمون هذا الكتاب كما أشهدنی سابقا معترفا بجمیع ما سطر فیه من أوّله و الی آخره. فصرت شاهدا علیه فی 29 من شهر جمادی الثانیة سنة 1125 و كتب الداعی لدوام الدولة القاهرة زین الدین العاملی.
[فهرست چند كتاب وقفی مدرسه]
تفصیل كتب مذكوره ذیل كه ... حاجی مهدی خان بیك متصدی شرعی مدرسه مباركه الشهیر به مدرسه مرحمت و غفران پناه آقا كمال بر طلب ... مذكور وقف در این وقت واقف مشار الیه به اذن ... معلی القاب شهابا الانامی علامی فهامی ملا عبد الله ... موقوف علیه داده، تسلیم اهل طلبه نموده تحریرا فی ...
كتاب تهذیب، كتاب ارشاد، كتاب حاشیه بر مطوّل، كتاب احقاق الحق، كتاب كلینی، كتاب شفا، كتاب مجمع البیان، كتاب استبصار، كتاب من لا یحضر، كتاب شرح مواقف، كتاب منطق تجرید،
______________________________
(1). یكی از شاگردان آقا حسین خوانساری و عالمی برجسته و دانشمند كه عبد النبی قزوینی در تتمیم امل الامل (ص 181- 184) از او ستایش فراوانی كرده است. نیز بنگرید: آقا بزرگ، الكواكب المنتثره، ص 345
ص: 947
كتاب تمهید القواعد، كتاب المسالك، كتاب شرح قواعد، كتاب تهذیب الاصول ...
فضیلت و كمالات پناه ملا شیخ جلال الدین محمد رئیس مدرسه رفیعه سلطان حسینیه كه به سركار خیر مدار وكلاء اجلاء عالیجاهی مستغنی الالقاب و الاوصافی واقف معظم الیه سپرده و كتب مفصّله ذیل را اخذ نموده، آن كه مجلدات كتاب بحار الانوار كه سركار نواب عالیجاهی آقایی مد ظلّه العالی خریداری و وقف مدرسه مباركه سلطان حسینیه نمودهاند، بدین موجب است: جلد اول، دوم، سیم، (چهارم ندارد) پنجم، ششم، هفتم، نهم، ایضا نهم، دهم، سیزدهم، هیجدهم. آنچه از سركار عالیجاه آقائی مد ظله العالی خریداری و وقف مدرسه مباركه مزبوره نمودهاند: كتاب نهج البلاغه یك جلد، كتاب دروس تمام در سه جلد، كتاب كفعمی یك جلد، كتاب وافی تمام در پنج جلد، وسائل الشیعه در شش جلد، كتب مذكورات فوق به مدرسه مباركه مزبوره آورده شده و در نزد داعی جلال الدین محمد است.
ص: 949
27 وصف عمارت دولت خانه شاه سلطان حسین صفوی میرزا محمد علیا نصر آبادی
اشاره
مثنوی حاضر، اشعاری است كه میرزا علیا نصر آبادی درباره عمارت خانه دولتی شاه سلطان حسین صفوی كه به سال 1106 بنا شده، سروده و آنها را در سال 1111 به خط خود نوشته است. اهمیت این مثنوی، جدای از جنبه ادبی آن، وصفی است كه از این بنای دولتی داشته و به بیان جوانب مختلف آن پرداخته است. این مثنوی در مجموعه شماره 14190 كتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود.
تعریف و توصیف عمارت مباركه دولت خانه و دعای بندگان شاهنشاهی من نتایج افكار افصح المتكلمین عالی حضرت استادی میرزا محمد علیا نصر آبادی
تعالی الله ازین عالی عمارتكه دادش دست قدرت، اوج رفعت
فضایش رفته از اندیشه بیرونز حسنش گوشواری ربع مسكون
در آن پیدا سواد هفت اقلیمبه رنگ نقطهای در حلقه جیم
پی آب و گلش بیبیش و بیكمز بحر و بر تهی گردیده عالم
به حدی رفته است از پیش این كاركه جایی نیست دیگر پشت دیوار
در آن دنیا و ما فیها هویداستز هر جا، هر كه هر جا رفته اینجاست
بنات خانه افلاك از آن استزمینش فرش بام آسمان است
صفت ایوان رفیع بنیان
ز ایوانش به حكم اوج رفعتنموده كو تهی معراج همّت
جناق از طاق با افلاك بستهز سستی پشت چرخ اما شكسته
ز پا تا سر تمام آثار مردیستتوان گفتن كه جفت طاق كسری است
ز بس از راه جد و جهد معمارفشرده پا در استحكام این كار
ص: 950 برون سررشتهای گر رفته از دستبه آن سدّ سكندر میتوان بست
در اینجا نقش پا وقت سراسربه فرق فرقدان تاجست و افسر
چو خورشیدش در آمد از ره بامز حیرت خشك ماند و گشت گلجام «1»
تعریف آینه و آینه خانه
به هر آئینهاش با خط جوهرنوشته عبده روح سكندر
ازین آئینههای مهر آئینجهان روشنتر از چشم جهان بین
ز بس خورشید در تابست اینجافروغ مهر مهتابست اینجا
در اینجا بهر كسب نور خورشیدسراپا یك كف در یوزه گردید
به هر جا عكس این آئینهها تافتتوان مستقبل احوال را یافت
ز صافی بهتر از عكس است ظاهربه هر آئینهاش مكنون خاطر
تعریف گچكار و توصیف گچ
پی سامان كار خویش هر بارز مروارید آب افشرده گچكار
سر شب خسته بود از صعف خوابیدهلال از بس برین گچ ماله مالید
از آن روشن چنان شبهای مهتابكه بتوان نیشتر زد بر رگ خواب
همین بس از بلندیهای دیواركه شد كوتاه دست چرخ غدّار
به كوه كهربا، كاهش ز تمكینمكرر گفته جای خویش بنشین
چنان گردیده دیوارش مصفّاكه هر گمگشتهای اینجاست پیدا
هوایش روح بخش افتاده چندانكه دارد قالب هر خشت آن جان
مكرر جنّت از رشكش به هر بابز درها كرده چندین فصل ابواب
تفاخر كن به دربانیش دولتیكی از خانه زادانش سعادت
بود اینجا چون خدمتكار دلسوزغلام هندی و گرجی شب و روز
صفت جدول
فتد نظاره چون بر آب جدولهمان دم عقدههای دل شود حل
از آن جدول به هر سو آب غلطانبه رنگ جان به خاك پای جانان
روان موج از میانه تا كنارهبه صد كیفیت مست گذاره؟
صفت حوضها و آب آن
______________________________
(1). شیشههای رنگین كه در حمامها و جز آنها بكار میبرند.
ص: 951 ز هر حوضیش بادا چشم بد دوركزان جاریست چندین چشمه نور
ز آب آن گوارایی و سردیتراوش كرده چون همّت ز مردی
نگه گردیده از سیرش ز بس ترفكنده دیده در نظاره لنگر
روان و صاف چون طبع هلالیتمامی بحرِ اشعار زلالی
حلاوت بخش كام از سنگِ مرمركه اینجا جوش خورده شیر و شكر
بود هر قطرهاش ز آن عذوبتكه پیشش نیست كوثر را رطوبت
نشسته جابجا هر یك مربعبه آب و روُتر «1»از جنّات اربع
پی نظّاره وضع زمانههمه روی زمین را چشم خانه
تعریف نقاشی و نقاش كه شبیه هر چیزی را به چه نحو كشیده
ز نقاشی نموده صنعتی گلكه میآید به گوش آواز بلبل
زبان خامههای سحر پروازنگفته جز به حرف عین اعجاز
پی پرواز اگر مالیده روغنچراغ عالمی را كرده روشن
وصف شبیه بزم قلم
قلم گردیده هر جا بزم گسترشده گوش از صدای سازها كر
چو كوتاه و بلندِ مدّ تحریرزهر سازی عیان صوت بم و زیر
نموده نغمهها را جمله محشوربه صد آهنگ در یك تار طنبور
ز دیدن جرعهای در دست ساقینماند هیچ چیز از هوش باقی
چو چشم خوبرویان جام بادهز خُم در نشأه بخشیها زیاده
نموده شكل شادی و فرح راكشیده چون صراحی و قدح را
توان كردن به پای شیشه میبه یك دم راه عمر جاودان طی
بیان شبیه عاشق
ز عاشق صورتی هر جا كشیدهجهانی غوطهور در آبِ دیده
ز سیمایش عیان افغان و زاریچو بر روی هوا ابر بهاری
چو انجم بر فلك پیوسته سیاربه هر عضویش داغ رشكِ اغیار
نموده علت خون جگر راكشیده مدّ آه بیاثر را
تفصیل شبیه هر عضوی از اعضای معشوق از سر تا پا كه نقاش كشیده
صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست ج2 951 تفصیل شبیه هر عضوی از اعضای معشوق از سر تا پا كه نقاش كشیده ..... ص : 951
______________________________
(1). كذا در اصل.
ص: 952 دگر گردیده از معشوق گویاخلاف وعده چون روزست پیدا
ز سر تا پاش شوخیها و تمكینچو در الفاظ خوش مضمون و رنگین
به آن هر شیوه كز خوبی سپردهبه انگشت قلم یك یك شمرده
شبیه حلقههای زلف و كاكُلز كام آرندهتر از بوی سُنبل
به هر سو طرح گیسو تا فكندهشده تا هفت پشتِ مرده زنده
رقم گردیده چون دنبال ابروبه وصفش تر زبان چشم سخنگو
جفای تیغ مژگان را كشیدهكه چشم ناوك جوری ندیده
كشیده آن چنان نظّاره را گرمكز آن آتش گرفته پرده شرم
چنان در چهره بنمودی رخِ كاركه شد گلگون نگاه از رنگِ رخسار
نموده رشته نظم سخن راندیده دیدهای گر چه دهن را
ز لب ظاهر نموده چون شكر خندشده ممزوج مغز پسته با قند
ز گوهر خوشنماتر در نگین داننهاده گر به روی حرف دندان
پیاپی قطرهها از گوشه لبچكد از دیدن نارنجِ غبغب
بر آید یوسفی بیرنج اخوانبه احسن وجهی از چاهِ زنخدان
پی نظّاره در عین دویدنهزار آهو به یك گردن كشیدن
چو پستانها عیان از لوح سینهخیالات دلِ بیرحم و كینه
عیان ما فی الضمیرش غیر انصافتمامی از بلورین حُقّه ناف
قلم را بعد این پا رفته از پیشنبودستش خبر نقّاش از خویش
چه سازد چون كُنَد كِلك سخنگونمیگنجد چو اینجا یك سرِ مو
بجا باشد كند نقش از نشستیرسانیدن به ساق پاش دستی
زهی نقّاش سحر آیین كه بنمودسراپا آنچه از پا تا به سر بود
وصف شبیه عاشق و معشوق با هم
كنون بنگر كه چون با كِلك اعجازنموده رسم حُسن و عشق را باز
بود ربط تن و جان از چه عالمكشیده عاشق و معشوق با هم
مجسّم صورت راز و نیازیز هر تمثال محمود و ایازی
سراپا كاوش دلهای سنگینكشیده هر كجا فرهاد و شیرین
عیان پاداش دین و حبّ دنیارقم گردید چون یوسف زلیخا
فزون از طول و عرض دشت و هاموننمایان ناز لیلی عجز مجنون
غرض اینجا بدون حرفِ دعویز صورت پی توان بردن به معنی
ص: 953
تجدید تعریف عمارت
قلم باز از پی وصف عمارترقم سازد نكو نقشی به دقّت
كه تا گشت این بنا بر پا ز هر سودر و دیوار گشتند آفرین گو
صفت سركار و معمار
به گردش از پی انجام این كارچو روز و شب در آن معمار و سركار
چه سركاری كه هر كاری كه فرمودتوان گفتن كه سبقت در عمل بود
ز اخلاص شه دین مخلصش نامعیان ز آغاز كارش حسن انجام
ید طولی هر انگشتی بدستشبه هر كاری چون كسری بند و بستش
ارسطو رای و افلاطون عزیمتسراپا عین هوش و مغز فطرت
تفصیل كار فرمودن سركار به هر صنفی
در آغاز بنا گفتی به معماركنون طول زمان را ریسمان كار
پی كاری كه خواهد رنگ ریزدرود خاكستر از افلاك بیزد
نماید هر چه را سازد عیانیز عیش جاودانی ریسمانی
كار فرمایی سركار به بنا و تعریف بنا
شدی بر پا ز بنا چون زدی هیحباب آسا همان دم پوشش و پی
چه بنایی كز آب و خاكِ عالممكرر ساختی فردوس و آدم
طلب نا كرده از مزدور خشتیبپا میداشت بنیاد بهشتی
زِهَر خشتی كه روی خشت میهشتبه دست خود گل صد برگ میكشت
نمودی آنچه بنمودی ستارهدر اینجا صرف جای خشت پاره
به هر جا میزدی مشت گِلی راعیان میساختی جای دلی را
به هر سقفی كه میبستی مقرنسسكون مییافت چندین چرخ اطلس
اساسی را كه كرد از سنگ بنیادز شیرین كاریش شد زنده فرهاد
صفت گچكار و تعریف گچ
نگه كردی اگر بر روی گچكارسفیدی بود كردی تا نگه كار
به هر سمتی كه مشتی گچ رساندیطلوع صبح آن جا خشك ماندی
به دیواری گزین گچ شمشه میبستبه پشتش پرتو مهتاب میجست
چو واماندی ازین گچ آنچه را بیختكواكب بود بر روی فلك ریخت
ص: 954
تعریف نجّاری و نجّار
نرانده بر زبان حرفی ز نجّاركه آویزان شدی درها به دیوار
چه درها صافتر از شیشه دلتمام آئینه احوالِ منزل
درون هر سرا هر چیز بودیز صافی بهتر از بیرون نمودی
در استحكام یك سر چون دل سختتمامی صلب و جوهردار و یك لخت
به رنگ پرده دل صاف و رنگینسراپا یك كفِ دست نگارین
تفصیل شبیه آنچه سركار سفارش فرموده، به چه كیفیت كشیده
شبیه هر چه فرمودی به نقّاشهمان را جلوه دادی در نظر فاش
اگر میخواستی تمثال گلفامگلابش میكشیدی ز آب حمّام
و گر سیمین تنی تصویر میخواستبه رخت خواب كارش میشدی راست
گرش بودی تمنّا شبه گلشنز نسرینش شدی لبریز دامن
ز بزم باده گر میگشت خرسندنگشتی پاش هرگز بر زمین بند
رساندی هر خیالی تا به خاطرهمان ساعت بعینه بود حاضر
صفت اهتمام سركار به عمله عمارت
ز اصرارش شدی بیشبه مزدوربه دستی گِل، به دستی خِشت محشور
یكی روزانه را ده داده بس مزدتمام شب نمودی گل كشی دزد
رسانیدی به جایی كار گِل راكه خوردی كیمیاگر خون دل را
میسّر بود تحصیل مطالببرون چون آمدی خشتی ز قالب
زهی سركار حكمت كار داناكه فردوسِ چنین كردی مهیّا
از آن در هر كمالی هست كاملكه شه را بنده است از جان و از دل
بود در بندگی ممتاز اقرانچو شاهنشاه دین از پادشاهان
بباید رونق روی زمین راغلامی این چنین، شاهی چنین را
مدح و ثنای بندگان شاهنشاهی ظل اللهی
سر شاهان خدیو ملك اقبالبه فرمانش روان روز و مه و سال
فروغ آفتاب دولت و جاهسپهر سلطنت سلطان حسین شاه
شه والانسب دارای اعظمچراغ دودمانِ نسل آدم
به حق شایسته فرمانرواییچو پیغمبر به احكام خدایی
ص: 955 به عهد دولتش از جوش همّتنباشد هیچ كس را هیچ حاجت
چنان خلق از غنا دارند مایهكه حاجت نیست طفلان را به دایه
سحاب جودش از یك قطره ریزشمحیطی بر محیطِ آفرینش
ز حفظش گر بیابد شعله نیرودر آرد باد صرصر را به زانو
به بال قوّتش سرگرم پروازكبوتر بچهها در بیضه باز
نموده از هوای عدل پیشهچو رگ در سنگ خارا شیشه ریشه
نهد از عجز بر نقش پِیَش ... روز بس ترسیده چشم شیر از آهو
به استهزاء كشد رندانه در پیشبه عهد طبع شوخش گرگ را میش
كلامش نیست جز حرف مروّتهمین دالست بر عین عدالت
كند چون عزم تعمیر دلی راببخشد عالم آب و گلی را
به فرمان چنین فرمانرواییتواند شد به پا این سان بنایی
كه یك سر شهریاران و شهانشچنین سازند وقفِ آستانش
كنون نیكو بود از عام و از خاصدعای این چنین شاهی به اخلاص
ز تاریخ بنا هم ناگزیر استكه كلك بندگی را دستگیر است
پی تاریخ گفتا صدق نیّتمكان دولت و جای سعادت (1106)
الهی تا بنای دهر برپاستاثر از گردش افلاك پیداست
بود این شاه دین را جاودانیبه بخت پادشاهی كامرانی هو، لراقمه
بوده تا گردون، مدارش بر نقیض مدعاسترو اگر خواهی كند دنیا علاجش پشت پاست
عاقبت رفتیم و خود را در ره او سوختیمتا بداند آنچه میآید ز ما بوی وفاست
جنّت ای ناصح بكار من نمیآید بروغیر كویش هر كجا باشم نمیدانم كجاست له
آنچه از اوج جفا در راه او بر ما گذشتخارِ پا گام نخست از چشم خون بالا گذشت
هر كف خاكیش مجنوبی ز غم فرسوده استناقه بیمحملی گویا از این صحرا گذشت
شوق استقبالم ... «1»زمان را پیش بردهمچو دی از وعده امروز او فردا گذشت
ز آتش جانسوز دل یك شعله شد مدّ نگاهگرم با غیر آمد و از پیش چشم ما گذشت
پارههای دل درست از دیده آمد بركنارخورد بر هم تا شكست این كشتی از دریا گذشت
______________________________
(1). یك كلمه سیاه شده است.
ص: 956 هیچكس اول ز اسباب جهان دل بر نداشتاشك حسرت آمد آخر از سر دنیا گذشت
میشود در كوی جانان عاقبت منزل گزینچون ودادش هر كه را راه از در دلها گذشت و لراقمه
میشود پیوند داغ تازهای حاصل مراآه سوزانی كه میگردد كره در دل مرا
عاجز دلخسته ارباب دولت ماندهامسالها شد بر سر سنگست پا در گل مرا
پا كشیدم از تردد، دست داد آسایشمخواب راحت برد ازین منزل به آن منزل مرا شكسته بستهای كه به عبارت اخری نتایج طبع قاصر و شاهدان سراچه خاطر فاترش نامند و بعضی در لباس مثنوی و برخی در جامه غزل درین گلشن بیخزان چنان كه به حسب صورت و معنا مجمع ارباب كمال است، به مقتضای المأمور معذور، حسب الفرموده منتخب قصیده بزرگ منشی و غنودن صحیفه قابلیت و نیكو روشی آقایی حاجی محمد ... سلّمه الله تعالی فراهم آورد؛ چشم داشت آن دارند كه به یمن نظر اصلاح شایسته گوشه نشینی انجمن دیده وران گردند. العبد الاقل ابن محمد مؤمن، محمد علی نصر آبادی، فی شهور سنة 1111.
صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج3، ص: 961